ریسمان سبز

پلی که از آن ما را به پایین انداختی،

انتظارت را می‌کشد.

پلی که زیر آن خون ما را بر سرمای آسفالت ریختی،

انتظارت را می‌کشد.

اشک و خون سرهای چاک خورده،

تنهایی تو را پر نمی‌کند.

انگار قلب هزاران جان داده برای جان دادن قلب تو کافی نیست.

آن‌که می‌ترسد زودتر می‌تازد.

 

به کجا می‌خواهی از آتش انتقام بگریزی؟

به کجا؟

گداخته‌های آن دنیا برایت درود می‌فرستند،

و زبانه‌های آتش بی‌تابانه نام تو را می‌خوانند.

دیوارهای شهر را از نام‌ت پر کرده‌ایم،

کاغذها برایت سوزانده‌ایم،

تن‌پوشی سپید و ریسمانی سبز برای گردن‌ت بافته‌ایم،

و پایین پل منتظر بدرقه‌ی تو به سوی گدازه‌های آذرین ایستاده‌ایم.

نظرات 8 + ارسال نظر
esperanza چهارشنبه 9 دی‌ماه سال 1388 ساعت 08:41 ق.ظ

آن که می ترسد زودتر می تازد.
قشنگ بود.لذت بردم.

حسام چهارشنبه 9 دی‌ماه سال 1388 ساعت 04:34 ب.ظ http://yaddashthaye1mardemorde.blogsky.com/

جدی؟! چه جالب!
خوشحالم که اینجام دست از سرتون برنمیدارم!
اونام دیگه انقدر تابلو هستن که بقیه بدونن.ولی رعایت میکنم حتما.

مانیا جمعه 11 دی‌ماه سال 1388 ساعت 10:09 ق.ظ http://mania7.persianblog.ir

چه عاشقانه ی زیبایی!

انجمن ادبی شاعران سبز ایران جمعه 11 دی‌ماه سال 1388 ساعت 11:44 ب.ظ http://www.sabzpoem.ciooc.com

درود بر شما
خشنودم از آشنایی با شما و شعر ریسمان سبزتان که توسط یکی از دوستانتان ا.ز.ل فرستاده شده بود با افتخار استفاده شد
منتظر کارهای دیگرتان هستیم
بدرود - پاینده و سبز باشید

رند عالم سوز یکشنبه 13 دی‌ماه سال 1388 ساعت 11:52 ب.ظ http://www.marderend.blogfa.com

مستقیم از کدوم طرف می ره؟!

[ بدون نام ] سه‌شنبه 15 دی‌ماه سال 1388 ساعت 05:52 ب.ظ http://www,cyhtete.cam

خوشم اومد

شمس اناری پنج‌شنبه 24 دی‌ماه سال 1388 ساعت 01:02 ق.ظ

من اولین باره که می آم این صقحه ولی به نظرم حس معشوق و عاشق‌و خیلی خوب نشون داده بودین. منتظر شعرهای عاشقانه‌ی بعدی‌تون هستیم. پاینده باد

فرهاد سرابی یکشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 10:02 ب.ظ http://www.negarande.ir

آخ آخ.حالی بده ها

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد