داستانگو دو را برای کاربران اینترنتی که شاید حوصله و وقت کمی دارند راه انداختم، با این هدف که هرکس وبلاگ را باز میکند، دستکم یک مطلب را بخواند.
داستان گو نام نشریه ای بود که به همراه دوستانم در تهران به راه انداخته بودم. ولی پس از دوشماره چاپ از فعالیت بازماند.
This is khosro nakhaei's Page.
I'm a Persian Writer, translator and photographer.
Dastangoo, was the name of a magazine that I published in tehran somedays.
ادامه...
این شعر را پس از خودکشی مایاکوفسکی در جیب او یافتند؛
ساعت از نه گذشته، باید به بستر رفته باشی راه شیری در جوی نقره روان است در طول شب شتابیم نیست،با رعد تلگراف سببی نیست که بیدار یا که دلنگرانت کنم همانطور که آنان میگویند،پرونده بسته شد زورق عشق به ملال روزمره در هم شکست اکنون من و تو خموشانیم،دیگر غم سود و زیان اندوه و درد و جراحت چرا؟ نگاه کن چه سکونی بر جهان فرو مینشیند شب آسمان را فرو میپوشاند به پاس ستارگان در ساعاتی اینچنین، آدمی برمیخیزد تا خطاب کند اعصار و تاریخ و تمامی خلقت را
منم (فرهود)
دوشنبه 24 اسفندماه سال 1388 ساعت 10:59 ق.ظ
چه کسی است که عشقی بزرگ او را رستگار نکند ؟ گوئی من ماکوفسکی هستم و امروز آخرین روز عمر ام ...
منم(فرهود)
دوشنبه 24 اسفندماه سال 1388 ساعت 11:00 ق.ظ
چه کسی است که عشقی بزرگ او را رستگار نکند ؟ گوئی من مایاکوفسکی هستم و امروز آخرین روز عمر ام ...
عشق بزرگ خوب است، خیلی خوب.
جمله ی خارق العاده ایست، انگار که همه چیز زندگی برای او تمام شده بوده و تنها آن عشقِ بزرگ باقی بوده...
سلام خسرو جان..عشق کیلویی چنده؟؟عشق کجا بود
موفق باشی..آیکون گلخونه
این شعر را پس از خودکشی مایاکوفسکی در جیب او یافتند؛
ساعت از نه گذشته، باید به بستر رفته باشی
راه شیری در جوی نقره روان است در طول شب
شتابیم نیست،با رعد تلگراف
سببی نیست که بیدار یا که دلنگرانت کنم
همانطور که آنان میگویند،پرونده بسته شد
زورق عشق به ملال روزمره در هم شکست
اکنون من و تو خموشانیم،دیگر غم سود و زیان اندوه و درد و جراحت چرا؟
نگاه کن چه سکونی بر جهان فرو مینشیند
شب آسمان را فرو میپوشاند به پاس ستارگان
در ساعاتی اینچنین، آدمی برمیخیزد تا خطاب کند
اعصار و تاریخ و تمامی خلقت را
چه کسی است که عشقی بزرگ او را رستگار نکند ؟
گوئی من ماکوفسکی هستم و امروز آخرین روز عمر ام ...
چه کسی است که عشقی بزرگ او را رستگار نکند ؟
گوئی من مایاکوفسکی هستم و امروز آخرین روز عمر ام ...
سلام
سال نو مبارک . امیدوارم سال موفقی در پیش داشته باشی
گفتم بی سلام و عرض ارادت رد نشم. خوبی؟ خوشی؟
یک عشق بزرگ تنها در لحظه ی به وجود آمدنش بزرگ است..اگر مایکوفسکی به عشق بزرگش می رسید و نمی مرد حتما در تمام لحظات زندگی اش آرزوی مرگ می کرد/.
با مانیا موافقم.