آغاز پایان جوانی

برادرم می‌گه از وقتی فهمیدم جوون نیستم که دیگه کسی تو خیابون منو آقا پسر صدا نزد.

نظرات 9 + ارسال نظر
سمیراحمد |احمد شنبه 21 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 12:24 ب.ظ http://samirahmad.blogspot.com

برای چی باید یکی تو خیابون یکی رو آقا پسر صدا کنه؟
نکنه نکته ی بی ناموسی تو این موضوع باشه؟
!!!

مـــــاه تیســــا شنبه 21 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 04:06 ب.ظ http://www.mah-tisa.blogfa.com

سلام خسرو خان جون ... من نمیتونم چیزی بگم چون حس برادرت رو درک همی نمیکنم ... اخه هنوز هر کی میخواد صدام بزنه بهم میگه چطوری بچه ؟؟ ( نیشخند )

موفق باشی همیشه ... برات آرزوی بهترین ها رو دارم ... آیکون گل خونه

مانیا دوشنبه 23 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 12:55 ب.ظ http://www.mania7.persianblog.ir

تو نگران نباش جومونگ..تورو حالا حالا ها آقا پسر صدا می کنند حتا اگه چند ماه دیگه سی سالگی ت تموم بشه

پری سه‌شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 12:16 ب.ظ

دلت باید جوون باشه خسرو جان!

بانوی خاکستری شنبه 28 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 05:39 ب.ظ http://banooyekhakestari.blogfa.com

سلام دوست خوبم. بروز هستم

همشهری کاوه شنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 09:26 ب.ظ http://citizenkaveh.com

بردارت زیاده فکر می کنه ها

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 02:50 ق.ظ

جومونگ

منم(فرهود) یکشنبه 2 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 05:15 ق.ظ

من وقتی فهمیدم جوون نیستم که واقعا جوون بودم!
چه واقعه ی تلخی
حتی وقتی استحقاق آقا پسر شنیدن را داشته باشی
و حتی اگر واقعا آن را بشنوی
ولی احساس جوان بودن نکنی ...

رند عالم سوز یکشنبه 9 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:33 ب.ظ http://marderend.blogfa.com

اگر همینطوری پیش بری و ننویسی همین هم میشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد