امیرحسین صبوری


کسی که باور نمی‌کند

پس خودت بیا و اعتراف کن

بیا

بگو که این دروغ سیزده بوده

که زنده‌ای و جایی ما را نگاه می‌کنی و می‌خندی


هر صبح

خوشحال رهایی از کابوسی هولناک

بیدار می‌شویم

می‌گوییم: چه خواب بدی بود!

اما این تنها یک لحظه است

لحظه‌ای که تو در آن صحیح و سالمی

و هیچ اتفاق بدی

برایت نیفتاده


حالا اگر همه‌ی آدم‌های دنیا را هم

در آغوشمان بگیریم 

تنهایی ما پایان نمی‌گیرد

حالا جمع ما برای گریستن

تو را کم دارد





----------------------------------------------------------------------------------------------------
متن تقدیم به امیرحسین صبوری است، که به ناگهان در یک تصادف مسخره‌ی ماشین، از دنیا رفت و دوستانش را تنها گذاشت.

نظرات 8 + ارسال نظر
[ بدون نام ] دوشنبه 14 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 06:23 ق.ظ http://johny

دوست تو دوشنبه 14 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 03:04 ب.ظ

تسلیت میگم خسرو
خدایش بیامرزد

تو هم یه روز می ری چهارشنبه 16 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 08:05 ق.ظ

تو هم یه روز می ری

vayyyyyyyyyyy khosro dadashamo marof kardy k mer30 az hamey lotf چهارشنبه 23 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 11:31 ب.ظ

امید ناگزیر چهارشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 01:22 ق.ظ http://omid84.blogfa.com

سخن از سینه ی سوخته سر داده ای خسرو،تسلیت میگم

[ بدون نام ] سه‌شنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 02:22 ب.ظ

مانیا شنبه 19 مهر‌ماه سال 1393 ساعت 02:54 ق.ظ http://www.mania7.persianblog.ir

به خانه ام که نمی آیی
به خواب هایم بیا
...
به حسینم، امیرحسینم

مانیا چهارشنبه 13 آبان‌ماه سال 1394 ساعت 11:29 ق.ظ http://www.mania7.persianblog.ir

سه سال و بیش تر گذشت و من هر روز صفحه ها را برای دیدن اسمت زیر و رو می کنم...بیا که خنده های ما بعد از تو درد داشت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد