تکثیر
دوشنبه 9 شهریورماه سال 1394
مجری همهی شبکههای تلویزیونی تویی
فروشندهی همهی مغازههای شهر تویی
هر ماشینی که از کنارم رد میشود
تو رانندهش هستی
هر دری که باز میشود
تو از آن بیرون میآیی
در هر پیادهرویی که راه میروم
هزاران هزار تو وجود داری
تنه میزنی و رد میشوی
میخواهم دنبالت کنم
به تو برسم
دستت را بگیرم
ولی نمیدانم کدام یک از تو
دستان گرمش، من را به خاطر خواهد آورد؟
باید دیوانه شده باشم
از تو باید فقط یکی وجود داشته باشد
تو از آن روز که تصمیم گرفتی گم شوی
تکثیر شدی
از آن روز که هوا رفتی
بر همه جا باریدی