داستانگو دو را برای کاربران اینترنتی که شاید حوصله و وقت کمی دارند راه انداختم، با این هدف که هرکس وبلاگ را باز میکند، دستکم یک مطلب را بخواند.
داستان گو نام نشریه ای بود که به همراه دوستانم در تهران به راه انداخته بودم. ولی پس از دوشماره چاپ از فعالیت بازماند.
This is khosro nakhaei's Page.
I'm a Persian Writer, translator and photographer.
Dastangoo, was the name of a magazine that I published in tehran somedays.
ادامه...
دیدی چاخان گفتی ، من اون روز برق لب زده بودم
سلام اول که اومدم فکر کردم اشتباهی اومدم بعد رفتم سایت پرشینت رو دیدم و دوباره برگشتم. آنجا خیلی بلند تر مینوشتی .
سلام
پس اینجا میخواهی هر روز بنویسی!
راستی اسمت تو ایمیل یه چیز دیگه است و اینجا یه چیز دیگه!
اینجائین ؟ شلوارتونو بدین من میندازم تو ماشین ... تمیز میشه .
" چه خبره!/. "
valla mesle inke khabar ha injast! :))))))))))
fagat agar mamanet befahmand????!!!!!!!!!!!!!!!!
سلام.
داستانگوو شدی اینجا فقط از آینه خیلی خوشم اومد قربانت
سپاس. رژ لب اونجا چی کار می کنه؟ خوش به حالتون والله. مردم صورت ماه ما را نمی بوسند! ولی شلوار بعضی ها می بوسند!
چرا اینجوری شده اینجا؟ تو تلگراف خونه کار گرفتی جدیداْ؟
مگه دستمال نیست که مردم دهنشونو با شلوار جین پاک میکنن