-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 3 تیرماه سال 1382 01:09
...و آره، فکر میکنم که تو ذهنم موندنی شدی. نه نه نه،... هیچ دختر دیگهای رو نمیخوام. داری بهترین حرفام رو ازم میگیری. میدونستی؟
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 1 تیرماه سال 1382 01:06
بهت که گفتم شلوار سفید نپوش، حالا چهطوری میخواهی از روی مبل بلند بشی؟
-
این آواز را نخوان
جمعه 30 خردادماه سال 1382 01:10
آنجا که ترکات کردم. حالا آنجا سنگی با اسم توست.
-
تنهایی
چهارشنبه 28 خردادماه سال 1382 01:31
تو شمشیر من در نبرد با گلادیاتور کلادیوسی. در برابر چشمان هزاراننفر، دستهی شمشیر را میگیرم و از غلاف بیرون میکشم...؛ دروغ بوده. غلاف خالی است. شمشیر، پیش کس دیگریست. کلادیوس، چهارنعل به سمت من میتازد... * کلادیوس: بزرگترین گلادیاتور همهی اعصار که هرگز کسی نتوانست او را شکست دهد.
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 26 خردادماه سال 1382 01:28
بعد از دو سال CHAT کردن، بالاخره همدیگر را دیدند: -خب، پس تو اینشکلی هستی. -از من خوشت نیومده؟ -اوممممم، نه چرا ... اما بهم نگفته بودی رو سرت دوتا شاخ داری. -خب، در حقیقت، این تنها چیزی بود که ازت پنهان کردم.
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 24 خردادماه سال 1382 01:41
چرا بهجای یک زن سدکیلویی، دوتا پنجاه کیلویی نگرفتی؟
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 20 خردادماه سال 1382 01:24
من شبدر چهاربرگم، تو من را از ساقهام جدا میکنی.
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 20 خردادماه سال 1382 01:12
تفاوت من با خوانندهی گروه دورز، این است که به من این امکان داده نشده تا با پولهای دیگران، اشتباه کنم.
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 18 خردادماه سال 1382 01:06
نمیخواهی کوتاهاشان کنی؟ آخه داری هربار پشتم را زخمی میکنی.
-
آتشسوزی
چهارشنبه 14 خردادماه سال 1382 02:02
یک خرچنگ نارنجی میشوم. روی ماهیهای مردهی فروشگاه راه میروم. من را میخری. سرخم میکنی. با چاقو پوستم را میشکافی. درونم را میبلعی.
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 12 خردادماه سال 1382 01:44
وقتی گرسنهام، غذا میخورم. وقتی خستهام، میخوابم. وقتی تب دارم، پنیسیلین میزنم. وقتی سردم میشود، لباس میپوشم. وقتی تو را میخواهم، استمناء میکنم.
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 8 خردادماه سال 1382 02:13
جای رژ لبت روی شلوارجینِ من مانده.
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 8 خردادماه سال 1382 02:13
به مادرت گفتهای که داری این وبلاگ را میخوانی؟
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 4 خردادماه سال 1382 03:35
-خب. بگید وقتی نوک سینهتون رو فشار میدم چه احساسی پیدا میکنید؟ -آآآآآههههههههههه .... هاآآآهههههههههه ّّ.... -بله بله. بسیار خب. فهمیمدم. لباستون رو بپوشید خانوم.
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 4 خردادماه سال 1382 03:25
کلاسیکهای چوب و ورنی گورتان را گم کنید!
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 3 اردیبهشتماه سال 1382 01:39
تو همبرگری/ من سسٍ فرانسوی
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 3 اردیبهشتماه سال 1382 01:25
کنارم باش و فریاد بزن من هستم... -من هستم بلندتر! -من هستم. ...من نیستم.
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 3 اردیبهشتماه سال 1382 01:20
آینه بازیگر میآفریند.
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 3 اردیبهشتماه سال 1382 01:10
-میدونی؟ من موندم بین تو و یک نفره دیگه. -که منو انتخاب کنی یا اونو؟ -اوهووم. -همیشه اینقدر وقیحی؟
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 3 اردیبهشتماه سال 1382 01:09
-اینو میدونستی؟ -نه نمیدونستم!
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 3 اردیبهشتماه سال 1382 01:02
-میخوای چی کار کنی؟ -درس بخونم. -تا کی؟ -تا صبح. -تا صبح چهجوری بیداری؟ -اکشن فیلمهای قشنگی داره!