داستانگو دو را برای کاربران اینترنتی که شاید حوصله و وقت کمی دارند راه انداختم، با این هدف که هرکس وبلاگ را باز میکند، دستکم یک مطلب را بخواند.
داستان گو نام نشریه ای بود که به همراه دوستانم در تهران به راه انداخته بودم. ولی پس از دوشماره چاپ از فعالیت بازماند.
This is khosro nakhaei's Page.
I'm a Persian Writer, translator and photographer.
Dastangoo, was the name of a magazine that I published in tehran somedays.
ادامه...
سلام دوست عزیز...وبلاگ زیبایی داری...معلوم هست با علاقه و عشق مینویسی و همچنین از ته دل مینویسی....انشالاه قلمت همیشه سبز..دلت پاک....عمرت جاودان باشد...اگر ما رو قابل دونستی پیش ما بیا...خوشحال میشیم....حضور گرم شما رو در وبلاگ حقیر خودمون داشته باشیم...ارزو مند ارزوهای طلایی شما گمنام مرد
سلام دوست عزیز...وبلاگ زیبایی داری...معلوم هست با علاقه و عشق مینویسی و همچنین از ته دل مینویسی....انشالاه قلمت همیشه سبز..دلت پاک....عمرت جاودان باشد...اگر ما رو قابل دونستی پیش ما بیا...خوشحال میشیم....حضور گرم شما رو در وبلاگ حقیر خودمون داشته باشیم...ارزو مند ارزوهای طلایی شما گمنام مرد
شاید
ای بابا ... !!!
ممنون که به من سر زدید, موفق باشی
سگ رو چه بزنی چه بترسونی یکیه؟
با این سوز گدا کشی که میاد پنجره رو گل هم که بگیری باز سرده !
بگو لباسشو تنش کنه خووووووووووووووووب
خسرو جان ...جالب بود..بازم بنویس ..یه خورده بلند تر ..اینا کم نیستن ...تا بیای گرم بشی تموم می شن
واقعا منم شاخ دراوردم
زیبا
خیلی جالب بود/ ممنون.
هه هه هه!! مث من بوده یارو D:
خیلی خوب.واقعا لذت بردم.
یخ....