داستانگو دو را برای کاربران اینترنتی که شاید حوصله و وقت کمی دارند راه انداختم، با این هدف که هرکس وبلاگ را باز میکند، دستکم یک مطلب را بخواند.
داستان گو نام نشریه ای بود که به همراه دوستانم در تهران به راه انداخته بودم. ولی پس از دوشماره چاپ از فعالیت بازماند.
This is khosro nakhaei's Page.
I'm a Persian Writer, translator and photographer.
Dastangoo, was the name of a magazine that I published in tehran somedays.
ادامه...
هنرش چی بود؟؟
دمت گرم...هرکی بگه این قطعه بی خوده حتما داره حسودی می کنه ...بازم دمت گرم
خیلی باحال بود!!
حساسترین منظره ها همیشه یک تابلوی نقاشیست ...
بحثی که در نظرات مربوط به نوشته (ممنوع است)کرده ام در راستای این نوشته ات است .نظرت را بگو
و تو هم فقط یک نقش ِ محو شده!
نمیشه چیزی گفت یا نگفت
... و زندگی ات یک نمایشگاه نقاشی...
خوشحالم که از داستان خوشت اومد!
در مورد نوشته هنرش؟؟
آدم را کلی به فکر می اندازد/. حال کردم/.
تابلوی نقاشی به من چشمک می زند. خودم را به داخلش پرت می کنم. در رنگ ها دست و پا می زنم... جای پوتین هایم روی تابلو می ماند...
دوست بسیار عزیز ممنون که به من سر زدی نوشته ظریفی بود لذت بردم .بازم بهم سر بزن وبلاگم هم بروز شد.یا حق
قیلمای فرانسوی زیاد نبین . تاثیر داره ها ! تو کار کانسپچوال می ری خبریه ؟
همیشه پنجره راهی است برای یک حادثه....