داستانگو دو را برای کاربران اینترنتی که شاید حوصله و وقت کمی دارند راه انداختم، با این هدف که هرکس وبلاگ را باز میکند، دستکم یک مطلب را بخواند.
داستان گو نام نشریه ای بود که به همراه دوستانم در تهران به راه انداخته بودم. ولی پس از دوشماره چاپ از فعالیت بازماند.
This is khosro nakhaei's Page.
I'm a Persian Writer, translator and photographer.
Dastangoo, was the name of a magazine that I published in tehran somedays.
ادامه...
بعد از تقریبن چهار سال بلخره تصمیم گرفتم یه دونه درست کنم.چهار سال وبلاگ نداشتم چون واسه خودم دلایل مختلفی میآوردم ولی حالا سعی کردم قضیه رو خیلی جدی نگیرم و شروع کنم به نوشتن در جایی به غیر از دفترم و برای اشخاصی به غیر از خودم:www.metamorphose.persianblog.com
salam ...tabrik migam ...weblogt khaili khobeh ...matalebeh kotah va ghabel tamol ...malomeh keh az zehneh porbari bar khordari....dar zemn man salon ro ham khondam khaili jalebh ...movafagh bashi
نامه ی محمد رضا نسب عبداللهی و نجمه امیدپرور از زندان رفسنجان : گویی بر لبها مهر خاموشی نهادند ، گویی به نام "دین"، آزادی را سر بریدند؛ اما با رویش ناگزیر جوانه ها چه خواهند کرد..؟ این نقطه ی مشترک همه ی حاکمانی است که بر سرزمینمان حکم میرانند . در جمهوری اسلامی اگر سخن برانی و عقایدت را در محیطی مانند" وبلاگ" ثبت کنید ؛ باد اتهاماتی هم چون : تبلیغ علیه نظام ،اقدام علیه امنیت ملی ، تشویش اذهان عمومی و توهین به مقامات و .. را به جان بخرید . حکومتی که نمی تواند در برابر نظرات وبلاگ نویسان از خود خویشتن داری به خرج دهد ، چگونه میتواند فناوری هسته ای را در مسیر نظامی! به کار نبرد؟ جمهوری اسلامی که تاب ندارد آزادی بیان را تحمل کند چگونه میتواند به نام آزادی و دموکراسی ، انتخابات برگزار کند؟ ما که هم الان در بند جمهوری اسلامی گرفتار هستیم به عنوان عضوی از خانواده ی بزرگ وبلاگ نویسان در اعتراض به برخورد با وبلاگ نویسان و نقض گسترده ی حقوق بشر در ایران ، از تاریخ 26 اسفند ماه به مدت 1 هفته دست به اعتصاب غذا میزنیم. محمد رضا نسب عبداللهی- نجمه امید پرور/ زندان رفسنجان
به قول معروف...این از اون حرفاست ها!!!
سلام
وبلاگ خوبی داری
اگر تمایل داشتی یه سری به ما بزن
خوشحال میشم نظرت هم برام بنویسی
موفق باشی
مینی مال نوشتن رو دوست دارم . ولی هنوز خودم اون قدر موجز نشدم که مختصر بنویسم
من هم در عجبم!
سد بار گفتم داری خودتو وزن می کنی جلو آینه وا نیستا......!!!
بعد از تقریبن چهار سال بلخره تصمیم گرفتم یه دونه درست کنم.چهار سال وبلاگ نداشتم چون واسه خودم دلایل مختلفی میآوردم ولی حالا سعی کردم قضیه رو خیلی جدی نگیرم و شروع کنم به نوشتن در جایی به غیر از دفترم و برای اشخاصی به غیر از خودم:www.metamorphose.persianblog.com
ایکس نیست که ضربدره :))
salam ...tabrik migam ...weblogt khaili khobeh ...matalebeh kotah va ghabel tamol ...malomeh keh az zehneh porbari bar khordari....dar zemn man salon ro ham khondam khaili jalebh ...movafagh bashi
نامه ی محمد رضا نسب عبداللهی و نجمه امیدپرور از زندان رفسنجان : گویی بر لبها مهر خاموشی نهادند ، گویی به نام "دین"، آزادی را سر بریدند؛ اما با رویش ناگزیر جوانه ها چه خواهند کرد..؟ این نقطه ی مشترک همه ی حاکمانی است که بر سرزمینمان حکم میرانند . در جمهوری اسلامی اگر سخن برانی و عقایدت را در محیطی مانند" وبلاگ" ثبت کنید ؛ باد اتهاماتی هم چون : تبلیغ علیه نظام ،اقدام علیه امنیت ملی ، تشویش اذهان عمومی و توهین به مقامات و .. را به جان بخرید . حکومتی که نمی تواند در برابر نظرات وبلاگ نویسان از خود خویشتن داری به خرج دهد ، چگونه میتواند فناوری هسته ای را در مسیر نظامی! به کار نبرد؟ جمهوری اسلامی که تاب ندارد آزادی بیان را تحمل کند چگونه میتواند به نام آزادی و دموکراسی ، انتخابات برگزار کند؟ ما که هم الان در بند جمهوری اسلامی گرفتار هستیم به عنوان عضوی از خانواده ی بزرگ وبلاگ نویسان در اعتراض به برخورد با وبلاگ نویسان و نقض گسترده ی حقوق بشر در ایران ، از تاریخ 26 اسفند ماه به مدت 1 هفته دست به اعتصاب غذا میزنیم. محمد رضا نسب عبداللهی- نجمه امید پرور/ زندان رفسنجان
در زمینه مینی مال استوری تجربه ندارم به همین خاطر جسارت اظهار نظر نمی کنم. فقط خیلی لذت بردم. قلمت پاینده.
یه مقداری سریع نوشته شده جای کار داره
بد بخت دوباره من رو عصبی کردی. یه چیزی بنویس که راحت بتونی باهاش جق بزنی نه اینکه بشینی به سایز شرت و کرست فکر کنی و با اون بجقی خار کس ده.