روز اول نادیدهم گرفتی
وقتی که میخندیدی و چشمت دنبال کناریم بود
از من پرسیدی:
-این کارو از کجا یاد گرفتی؟
و گفتی دوستم شلوار کوتاه زیبایی دارد
و اینکه تو عاشق پاهای چربشدهای
که روی شیشه میلغزند
و انعکاس مییابند.
روز اول من را ندیدی
انگشتانت روی کمرم راه میرفتند
و چشمهایت به دنبال انعکاسی جستوجو میکرد
مثل تشنهای در بیابان، با هر سرابی به توافق میرسیدی
به سویش میرفتی و نرسیده بازمیگشتی
چون تو اینطوری هستی
روز اول نادیدهم گرفتی
وقتی که میخواستی بیشتر بنوشی و نمیتوانستی
وقتی که میخواستی با کناریم برقصی و نمیتوانستی
وقتی که از همه شکست خوردی و پیش من آمدی
گیلاس را بلند کردی و به سلامتی من نوشیدی
و جرعه را فرو نداده روی من تهوع کردی
روز اول نادیدهم گرفتی،
روز دوم، من تو را.
تا ۲۹ فروردین رو خوندم
کارتون عالی هست و افکار قابل احترامی دارید
... بابت قلم و اسلوب نوشتاری ...بهتون تبریک میگم
.
موفق باشید
روز سوم، کناری هردومان را!