داستانگو دو را برای کاربران اینترنتی که شاید حوصله و وقت کمی دارند راه انداختم، با این هدف که هرکس وبلاگ را باز میکند، دستکم یک مطلب را بخواند.
داستان گو نام نشریه ای بود که به همراه دوستانم در تهران به راه انداخته بودم. ولی پس از دوشماره چاپ از فعالیت بازماند.
This is khosro nakhaei's Page.
I'm a Persian Writer, translator and photographer.
Dastangoo, was the name of a magazine that I published in tehran somedays.
ادامه...
جالبه که برای دسته ملخ ها هم یه هویت مستقل قائل شدی درست مثل مزرعه!! شاید ملخ برای مزرعه مفهوم دیگر گونه داشته باشه از اون چیزی که برای انسان تداعی میشه شاید رابطه این دو تا دوستانه تز از اون چیزی هست که ما تصور می کنیم...
سلام.خیلی سال پیش نوشته هاتو می خوندم. از نوشته هات بدم میومد. حالا باز نوشته هاتو خوندم. بدم نیومد که هیچ از بعضی هاش خوشم هم اومد! نمی دونم تو عوض شدی یا من یا هردو؟
ترس از قحطی و بی محصولی نداری انگار...
دوست عزیز ممنونم که سر زدی قطعا سر فرصت می ام و بهتر آشنا می شوم
ولی در نظر اول شعر هایت جالب بود
یک کشف تازه.....البته رفتن توی فیووریت های من اصلا افتخار نداره!!!
خیلی خوبه با مطالب کوتاه می تونی بازدید کننده ها رو راضی تر نگه داری
سلام خسرو جان...خوبی؟؟؟
امیدوارم مزرعه ات پر محصول و به دور از ملخ های مزاحم باشد...
ملخ ها مزاحم هم هستند...
موفق باشی و سبز
من خستهام تو تاب و توانی
من تشنهام تو آب روانی ...
سلام دوست عزیز
بی نهایت از شما تشکر می کنم
موفق باشی
خیلی قشنگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگ
و چه تلخ
ذرت هم ذرت های قدیم...ملخ های جدید دیگر ذرت دوست ندارند /.
جالبه که برای دسته ملخ ها هم یه هویت مستقل قائل شدی درست مثل مزرعه!!
شاید ملخ برای مزرعه مفهوم دیگر گونه داشته باشه از اون چیزی که برای انسان تداعی میشه
شاید رابطه این دو تا دوستانه تز از اون چیزی هست که ما تصور می کنیم...
پشت شیشه برف می بارد
در سکوت سینه ام دستی
دانه اندوه می کارد
یلدا تون زیبا و در محفل های گرمتون طولانی
داستان اوضاع مردم نابسامان را بخوانید
کوتاه و قشنگه ولی کمی Connotation منفی داره.
سلام.خیلی سال پیش نوشته هاتو می خوندم. از نوشته هات بدم میومد. حالا باز نوشته هاتو خوندم. بدم نیومد که هیچ از بعضی هاش خوشم هم اومد!
نمی دونم تو عوض شدی یا من یا هردو؟
یکی از بهترین پستات بود..