در یاد تو میمیریم
مثل تاریکی در آفتاب
مثل آب ریخته
بر کف آسفالت آفتاب خورده
ناگفتههای این ماجرا
زهر هزار عقرب بیابانیست
در رگهای سرد ما
شکنجهی گناه با هم بودن
با هم بودن است
تریاک این قصه
آب دهانمان بود
که جای عبور از فاصلهی لبها
بر خاک کینه انداخته شد
آنجا که عشق را به تدفین بردیم
همیشه عشق را تدفین می کنم که شاید روزی متولدش کنم !
4.074074040633.38091937293
salam doost man jahat kasb daramad madam alomr
mahane 500 hezar toman tazmin shode tavasote bozorgtarin sherkat hay keshvar.
feghat kafist roy link sabtenam klikkonid va bad az sabtenam kod tabligh ra dar viryesh ghalebtan kopy konid.
Link sabtenam:
http://www.adsfa.org/?r=MTQ0NQ
link sabtenam:
http://www.oxinads.com/?i=60428
سلام خوشحالم که هنوز برپایی...من دیگه خیلی کم تو وبلاگ هستم...فیس بوک محیط راحت تر وروشن تریه....برای من پیرمرد بهتره....
سال نو مبارک
ان خیلی خوب بود....تصاویر تازه ای داشت ولی این چه جمله ای بود در پایان شعر؟! آنجا که عشق.....!
بزنم تو سرت؟! یهو بار شعر رو میندازه!