داستانگو دو را برای کاربران اینترنتی که شاید حوصله و وقت کمی دارند راه انداختم، با این هدف که هرکس وبلاگ را باز میکند، دستکم یک مطلب را بخواند.
داستان گو نام نشریه ای بود که به همراه دوستانم در تهران به راه انداخته بودم. ولی پس از دوشماره چاپ از فعالیت بازماند.
This is khosro nakhaei's Page.
I'm a Persian Writer, translator and photographer.
Dastangoo, was the name of a magazine that I published in tehran somedays.
ادامه...
اگر دختر بدی بودی، یکشب میهمان خانهت میشدم و تا صبح شطرنج بازی میکردیم، اگر دختر بدی بودی. اگر دختر بدی بودی، با هم میرفتیم گوشهی خلوت یک پارک و آبطالبی میخوردیم، اگر دختر بدی بودی. اگر دختر بدی بودی، میآمدی در اتاقم و من بهت نشان میدادم چه لذتی دارد دونفری به انجلزبرا غذا بدهیم. ولی تو دختر بدی نیستی، شاید به خاطر هماین ناچار شدیم سقط جنین کنی.
پسرِ آسمانی بهش آرامش میدهد، مثل چی؟ مثل خمیر برای شیشه که جلوی تکان خوردن شیشه را در قاب میگیرد، خب، خمیر چه اهمیتی دارد؟ اما روزی نیست که بگذرد و شیشه به خمیر نگوید که بدون او، لحظهای سرجایش استوار نمیماند.