علی اخگر درگذشت.
علی اخگر از دوستان من نبود. من او را پس از تصادف رانندهگیش در اواخر مرداد ماه سال گذشته وقتی که در کمای همیشهگیش فرورفته بود، شناختم. اما از این بابت احساس گناه نمیکنم؛ چرا که، آشنا شدن با شاعر ارتباطی با زمان ندارد. چرا که، شاعر وجود ندارد، حتا آنزمان که قلبش میتپد؛ این تنها شعر است که وجود دارد و شعر هرگز به پایان خود نمیرسد، بلکه در جهان آزاد میشود... مرگ علی اخگر بیست و هفتساله در بیمارستانی در اهواز اتفاق نیافتاده، مرگ او آنزمان اتفاق افتاد که کلمات اولین شعرش را مینوشت.
من به
صفحهی او در اینترنت فکر میکنم. صفحهای که هرگز دوباره به روز نخواهد شد؛ کسی که کلمهی عبور را میدانسته، حالا زیر خاک است.
وبلاگ داستانگوو، به احترام شاعر، یازده روز سکوت میکند.