-آیا میدانی بازیافت مواد چیست؟
-بله. یعنی آشغالهایی که یهبار به خوردمون دادهن رو بناست دوباره بدهن.
آه...
شباهت تو با آنجلینا جولی
(که مدام به آن اشاره میکنی)
تنها در لبهای مثل یکجای خروس است.
شنیدهام که همهجا میگویی پسرها برای اینجور لبها میمیرند.
عزیزم، من برای این لبها میمیرم.
اما ترجیح میدهم بیشتر از اینکه اسم براد پیت را ببری،
اسم در پیت من را پشت تلفن زمزمه کنی.
نمیدانستم این شباهت طاعونی که در اولین ملاقات به آن اشاره کردم،
موجب شنیدن هرروز و هر روز آن میشود.
بار اول که دیدمت از اینکه اینقدر زشت بودی، دستپاچه شده بودم؛
تا آنموقع با کسی که این شکلی باشد روبهرو نشده بودم.
دنبال ویژهگی مثبتی در تو میگشتم، که بهت اعتماد به نفس بدهم. (نمیدانستم ازش زیاد داری).
دیدم لبهایت شبیه هنرپیشهایست و اشارهای کردم.
و داستان بلافاصله شروع شد.
از کجا میدانستم تنها چیزی که در زندهگی داری لبهایی شبیه آنجلینا جولی است.
دخترهای همسن تو دستکم بیشتر از یکچیز دارند. دست کم یک اسم عجیبغریب دارند.
اِستِشلوکا. ناسیرانی. بیوکات.
ولی تو چیز دیگری به جز آن لبها نداری.
تو بهجای دیپلم، پاهای کشیده، بابای پولدار، هنر آشپزی، ذهن باز و سینههای گرد،
لبهایی شبیه یک زن مشهور داری.
و این برایت کافی است.
آه، کافی است...