داستانگو دو را برای کاربران اینترنتی که شاید حوصله و وقت کمی دارند راه انداختم، با این هدف که هرکس وبلاگ را باز میکند، دستکم یک مطلب را بخواند.
داستان گو نام نشریه ای بود که به همراه دوستانم در تهران به راه انداخته بودم. ولی پس از دوشماره چاپ از فعالیت بازماند.
This is khosro nakhaei's Page.
I'm a Persian Writer, translator and photographer.
Dastangoo, was the name of a magazine that I published in tehran somedays.
ادامه...
از خستهگی خوابش میبرد ولی او توی تختش میماند و بدنش را کشف میکند. جای کبودیهای روی بدنش را، که او میکشان نزده، میشمارد؛ دهتا. سدتا. هزارتا. لمسش میکند تا کی او دوباره بیدار شود و ازش بخواهد که...
khosro nakhaei
پنجشنبه 13 اسفندماه سال 1383 ساعت 01:32 ق.ظ
امشب چقدر به بوی خیانت آغشته ام /. لبریز درد - آغشته ی تذویر - شهوت - پول ... /. می دانم که تو حسش می کنی - من هم ... و او که نمی داند - تلفن می زند که نروی خودت را بکشی ...
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
سلام
موفق باشی
خسرو یه جورایی همه نوشته هات تکراری شد یه سبک نو رو شروع کن اگه دوست داری سکسی بنویسی من به نظرم میرسه که با خودت ور بری بهتره ! نه ؟
امشب چقدر به بوی خیانت آغشته ام /. لبریز درد - آغشته ی تذویر - شهوت - پول ... /. می دانم که تو حسش می کنی - من هم ... و او که نمی داند - تلفن می زند که نروی خودت را بکشی ...