اشتباهی در خلقت مار رخ داده که دست و پا ندارد. میگویند اول داشته. روزی برای تصاحب بانوی زیبایی، به نبرد با شیر رفته. شیر توانسته دست و پایش را از بدنش جدا کند ولی در لحظهی آخر که میخواسته ضربهی کاری را بزند و کار را تمام کند، مار، نیشش را در بدن شیر فرو کرده و او را از پا انداخته.
مار مدتها با بانوی زیبا زندهگی کرد، بدون اینکه احتیاجی به داشتن دست و پا احساس کند.
چون هیچچیز، هیچوقت مثل زبان کار نمیکند.
اینارو برا سرگرمی نوشتی باور نکردی که
نه خیر دلیل این که مشکلی پیدا نکرده اینه که مهره ی مار داشته ...می خوام ببینم اگه خسرو نخعی با اون همه زبــــــــــــــــــــــــــــــــــــون ش اگه به خاطر بانوی زیبا دست و پاش رو از دست بده چند ساعت بانو باهاش زنده گی می کنه؟؟!!
مطمئنی قضیه بر عکس نبوده ؟ مثلا ماره با شوالیه اش مدت ها زندگی کرده باشه ؟
سلام ..مطلب جالبى بود...امیدوارم همیشه شاد و شیرین و شکلاتى باشید:)
مار مذکر و زبان دراز و بانوی زیبا و لابد احمق که تمام مدت با یه مار ( اونم از نوع بی دست و پا ) کنار اومد
البته شنونده باید عاقل باشه
خسرو خان جدیدن ایستادین ها!
کیرم به ناموست
مار من تو کس ننت