تدفین تو

زمان زیادی تا پایان مانده. این ‌را می‌دانیم. چیزی که نمی‌دانیم این است که چه‌طور آن‌را تمام کنیم.

-تو داستان‌ها را چه‌طور تمام می‌کنی؟

بد. بد. بد.

-تو آن‌ها را چه‌طور شروع می‌کنی؟

خوب. خوب. خوب.

از ابرها دور می‌شویم. از پایان‌های رویایی جدا می‌افتیم. به زمین نزدیک‌تر می‌شویم. به آغازهای واقعی می‌رسیم. ما این‌طور به آخر می‌رسیم. ظهر روزی که جمعیت شلوغ ما را زیر خاک گرم دفن می‌کنند، از یک‌دیگر می‌پرسند او چه‌طور مرد؟ و پاسخ می‌دهند:

بد. بد. بد.

نظرات 6 + ارسال نظر
2khtarepayeezi جمعه 19 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 02:52 ق.ظ http://www.2khtarepayeezi.blogsky.com/

همیشه آغار هر چیزی زیباست اما پایان اون معلوم نیست...

داستانک جمعه 19 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 03:17 ب.ظ http://dastanak.tk

خوب خوب خوب

مانیا چهارشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 10:12 ق.ظ http://www.mania7.persianblog.ir

ما داستان های مان را بد شروع کرده ایم به این امید که خوب تمام شوند ..ما از زمین حرکت کردیم از همان ظهر داغ که آغازی شد برای تمام داستان های خوب ....خوب....خوب....

رند عالم سوز یکشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 11:46 ق.ظ http://marderend.blogfa.com

فاتحه الاخلاص مع الصلوات!

آدمک دوشنبه 29 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:25 ب.ظ http://adamak.persianblog.ir

عجب... چقدر توی این نوشته روان و راحت مُردَم!... دستت درد نکنه... شاد باشی و برقرار... تا بعد...

مانیا شنبه 3 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 02:59 ب.ظ http://www.mania7.persianblog.ir

این که الان دو هفته است که به روز نکردی یعنی این که آن ظهر گرم و داغ رسیده؟؟؟؟!!!!!(با ذکر کلمه ی خدای نااااااکرده البته)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد