دنیای مجازی، کمکم کن

-دونقطه دی.
-چی؟
-دونقطه دی.
-یعنی چی؟
-یعنی نیشم تا بناگوشم باز شده.
-آهاان،… پس دونقطه دی؟
-آره دیگه. این‌‌جوریه.
-هوم‌م‌م‌م،... جالبه.
-لول.
-چی؟

راه طولانی تخت‌خواب تو

انگار دورترین بستر به تو، هم‌این تخت بالای سرت است. شب‌ها که می‌خوابی، از بالای تخت‌م، خم می‌شوم و نگاه‌ت می‌کنم. همیشه، نزدیک‌ترین به تو، دورترین است.

آتش می‌زند

آیا بازهم به من نیاز خواهی داشت؟
وقتی که با یک مرد ثروت‌مند، بروی سواحل یونان؟
بازهم شب تولدم بهم تلفن می‌کنی؟
بازهم می‌گویی که کنار اتوبان بغل‌ت کنم؟
اگر هدیه‌ی ولنتیان برایت SLK-200 بخرد،
باز هم برایم آف‌لاین می‌گذاری؟

مرحله‌ی شش‌م از پروژه‌ی نم‌ناک کردن

وقتی داشتی آخری را باز می‌کردی، فکر می‌کردم دوستم داری.
-وقتی که اول گریه کردی، فکر کردم آخرین فرصته.

دیگر اهمیتی ندارد قبلاً چه شده

روزی که بهت تلفن کنم، روزی‌ست که توانسته‌م تو را فراموش کنم.

توی داشبورد است

سد و شست کیلومتر در ساعت. ناگهان چیزی را روی جاده می‌بینم؛ یک مرد دارد از عرض خیابان، سینه‌خیز عبور می‌کند. می‌زنم روی ترمز. صدای ترمز بلند می‌شود. از روی مرد رد می‌شوم. وقتی خودرو می‌ایستد، پیاده می‌شوم و نگاه می‌کنم؛ مردی در کار نیست. لکه‌ی بزرگ روغن است.
-چی؟ … چی توی داشبورد است؟

با خودمان می‌بریم‌ت

موهای زیتونیِ قیچی‌شده که هم‌راه کاغذ‌های روی میز به سطل آشغال می‌روند. تو باید بروی سربازی پسر. دختربازی دیگر بس است.
-یکی دیگه برات بریزم؟
-نه،… من باید برم سربازی.
-چی؟
می‌خندند:
-دیوونه شده.

بازهم راز هنوز...

آره، دوست‌ت دارم ولی قلب‌م را به‌ت نمی‌دهم، در عوض قسمتی از جگر و لوزالمعده‌م را می‌دهم، نمی‌خواهم از من سیر بشوی.

چرا با من چت می‌کند

من شیطنت توام که گاهی واقعی هم می‌شوی. توی کافه مثلاً.

بازهم باز است

پرده‌ی حلقوی. خیانت، سدبار. ملوسک بی‌عیب و نقص. شبی که ساق‌دوش شوهرش شده بودم، به‌م گفت:
-تخم‌مرغ شانسیِ من، بازم صبح‌ها می‌آی باهم بدویی‌م؟

اگر بخواهد دل‌ت برایم بسوزد، می‌کشم‌ت

موهایم باز است و روی کت ریخته. کراوات زده‌م و از هم‌آن اول که وارد شده‌ام، یک دختر چشم‌عسلی صاف به‌م نگاه می‌کند. آخرسر به‌ش می‌گویم:
-قضیه این‌جوریه که من اول می‌رم تو اون اتاق ته راه‌رو بعدش تو می‌آی.
نیش‌ش باز می‌شود؛ هه هه هه. می‌خندد.
دختره عقب‌افتاده است.