تمام‌م نکن

تو نقاشی. من بوم. رنگ آخر را نکش، خواهش می‌کنم.

سوارم شو

من صفرکیلومترِ سفید تولید داخل، او آب‌بندی‌شده‌ی متالیکٍ اروپایی. هرچه‌قدر هم بوق بزنم، نگاهم نمی‌کنی.

مرحله‌ی چهارم از پروژه‌ی نم‌ناک کردن

پس دستٍ‌کم پاهایت را به‌هم بچسبان.

-تو چرا از اول مهمونی چسبیدی به من؟
-کراواتم لای زیپ دامن‌تون گیر کرده.