ح‌ور ود نیب تسب‌نب

?ه‌زرا‌ی‌م .ه‌زرای‌من نی‌ا زا رت‌شیب وت ح‌ور .م‌راد ت‌تسود مگب دش‌یمن هک ت‌منکب م‌اخ‌یم متفگ یتقو.

رابطه‌ی عاشقانه

تو دیگه منو نمی‌خوای. من برات قدیمی‌ام. تو رفتی سرغ مدل‌های جدید. اون رنگی‌ها، که وقتی کامپیوتر داره فکر می‌کنه، شبیه غواص دریایی می‌شن. پاهاشون رو تکون می‌ده‌ن و از دهن‌شون حباب بیرون می‌آد. ولی من اون شکلی نیستم. من موقع فکر کردن، هیچ‌کاری نمی‌کنم، فقط یه علامت زمان کنارم ظاهر می‌شه. می‌دونم که تو دیگه هیچ‌وقت دوباره منو انتخاب نمی‌کنی. چون تو این‌جوری هستی. تو موش‌واره‌ی هزار نشان‌گری. لعنت به مدل‌های جدید. لعنت به تو.

مرحله‌ی آخر هنر

شنیده‌م آلبوم آخرت پلاتونیوم شده. پانسد هزار نسخه فروش کرده. خب، فکر نمی‌کنی حالا وقتش باشه که مصرف هروئین رو شروع کنی؟

برای من، برای من بنویس، فقط من، فقط من

-فقط تو.
-فقط من.
-فقط تو.
-فقط من.
-یه دردسر واسه خودخواهی تو.

باید می‌مردم تا برگردی

کجا بودی وقتی کنار سطل آشغال مغزم از کار افتاد؟
آرنج‌م روی کابینت آشپزخانه سر خورد و ریموت‌کنترل از دست‌م افتاد.
داشتی کدام شبکه‌ی تلویزیونی را عوض می‌کردی؟
کدام صفحه‌ی روزنامه را ورق می‌زدی؟
آخرین دستور عصبی صادر نشد و گربه‌ی ناز هم‌سایه گفت: میـو.

خانواده‌ی قنطورس

-هیس! صدات در نیاد. این مامان‌مه. انسان-حیوانه. هفت نسل قبل‌ش دایناسور بوده‌ن.
-خواهش می‌کنم بگذارین برم. من که مصاجبه‌م رو کردم.
-دیوونه شدی؟ مادرم خبرنگارخواره. نصف بی‌بی‌سی رو خورده. اگه بفهمه که تو از ایسنا…
-…
-این خواهرمه. روشن‌فکرخواره. می‌بینی چه پاهای گنده‌ای داره؟ توی کیس خودشون، روانی به حساب می‌آد. سر قحطیه پارسال می‌خواست من رو بخوره.
-خواهش می‌کنم بگذارید…
-خفه. این آخری که داره می‌آد بالا پدرمه. صدای پاش رو می‌شنوی؟ … این‌قدر به من نچسب. با تو کاری نداره. وبلاگرخواره … چی‌شد؟ چرا رنگ‌ت یه‌هو پرید؟ … ببینم‌ت… نکنه تو هم وب‌لاگ داری؟ … نترس، چیزی نیست. ردت می‌کنم بری ولی یه مشکلی هست. من خودم هم … چه‌طور بگم … یعنی … من زامبی‌ام.

موقعیت بد

-ما همه دیدیم. همه دیدیمت. بی‌خود سعی می‌کنی پنهان‌ش کنی. همه دیدیم بعد از این‌که انگشت‌ت رو بیرون آوردی، مالیدیش به شلوار زن‌ت.

تریاک می‌کشی؟ می‌ریم ته باغ. صفا.
-نه بابا. صبح پا می‌شی ته گلوت یه‌جوریه.
-خب، حشیش هم هست.
-نه. سرگیجه می‌گیرم.
-اکس چی؟
-سردرد می‌آره.
-مشروب؟
-بالا می‌آرم.
-سیگار؟
-سرفه‌م می‌گیره.
-چه‌قد تو تی‌تیشی بابا. پس چی‌کار می‌کنی این‌جور جاها گوگوری مگوری؟
-تزریق می‌کنم.
-آه، البته.

-چایی رو ریختی؟
-کجا؟

او می‌میرد

-کارگرهای ساختمانی اول صدا رو شنیده‌ن. یکی از هم‌سایه‌ها می‌گه می‌شناسدش. می‌گه دکتره. دکتر شیمی، توی دانش‌گاه درس می‌ده. قربان، اورژانس الان می‌رسه.
-چه‌قدر امید هست؟
-کم. کشیش بالا سرش هست. هرچند به‌نظر نمی‌آد مسیحی باشه.
-بگید دعا رو بخونه … هروئینی بوده؟
-نه. می‌خواسته بشاشه، که این اتفاق براش افتاده.

من ماندگارم

اگر پانسدهزار نسخه از سی‌دی‌م را بفروش‌م؟
اگر رمان‌م برنده‌ی جایزه‌ی نوبل بشود؟
اگر از برج ایفل خودم را پرت کنم پایین؟
چه‌کسی را بکشم؟ چی بسازم؟ در چه فیلمی بازی کنم؟ خلبان کدام هواپیمای سقوط کرده باشم؟ صاحب کدام قبر در پرلاشز؟
بگو چه کار کنم تا همیشه در یادت باقی بمان‌م؟