من کبکم. تو خاک. وقتی می‌‌‌ترسم سرم را در تو فرو می‌کنم.

ویژه‌گی

پسر به ظرف معجون بستنی اشاره کرد:
-خوش‌مزه هست؟
-آره. ولی تو خوش‌مزه‌تری.
جواب داد:
-ارزون‌تر هم هستم.

دل‌شکن‌ها

قلب‌ش را گرفته بود دست‌ش و توی رستوران به هر دختری که پشت میز بود، تعارف می‌کرد. همه لب‌خند می‌زدند و می‌گفتند متشکریم، نمی‌خواهیم. دیدم که دارد سمت من می‌آید. آینه‌م را درآوردم و لب‌هایم را توی‌ش نگاه کردم. بعد چشم‌هام را. بعد نگاه کردم ببینم چه‌قدر از سینه‌م پیداست. وقتی که آماده شدم. لب‌هام را غنچه کردم و دست‌هایم را زدم زیر چانه و نگاه‌ش کردم. آمد و از کنار میزم رد شد. بعد برگشت. توی چشم‌هام نگاه کرد و قلب‌ش را تعارف‌م کرد. لب‌خند زدم و گفتم: متشکرم، نمی‌خوام.

داستان عاشقانه

شهوت از چشمان‌ش می‌ریخت بیرون. می‌ریخت روی زمین و موکت را خیس می‌کرد. چیزی توی شورت‌م داشت بزرگ می‌شد. حالم بد بود. بیرون برف می‌بارید؛ سنگین. باید می‌رفت. داشت می‌رفت. دیرش شده بود. می‌رفت هفت‌اقیانوس آن‌سو‌تر ولی تازه حشری شده یودیم. چی کار باید می‌کردیم؟
تا خود فرودگاه، توی تاکسی درگیر هم بودیم. آخرسر، من و تاکسی، با هم رسیدیم.

ژله‌ی آفریقایی

این‌طوری شروع شد که رفته بودم نمایش‌گاه صنایع دستی آفریقا. یک ژله‌ی لوند سیاه‌پوست هم پشت یک میز کوچک که رویش یک شاخ کرگدن تزئین شده بود، ایستاده بود. به انگلیسی گفتم:
-می تونم لمس کنم؟
لب‌خند زد:
-شاخ رو؟
گفتم:
-نه. شما رو.
خندید. گفت آره. گرفتم‌ش. الان روبه‌رویم هست. شاخ‌اِ را می‌گویم. دختره که آفریقاست.

من و نازی

کتاب من و نازی را از روی پیش‌خوان برداشتم. مردی که کنارم بود، دید. گقت:
-باید می‌مرد تا کتاب‌ش رو بخری؟
گفتم:
-بله. باید می‌مرد.

ازش بپرس

ولی تو اصلن به‌ش فکر نمی‌کنی، می‌کنی؟ نه، اصلن به‌ش فکر نمی‌کنی. چون همیشه اونی که خیانت کرده، زن تو نبوده. زن یکی دیگه بوده.
-غزال؟ امکان نداره.
چرا، داره. بدجور هم داره.

بعد از دو سال چت کردن، بالاخره هم‌دیگر را دیدند:
-خب، پس تو این‌شکلی هستی.
-از من خوشت نیومده؟
-اوم‌م‌م‌م‌م، نه چرا ... اما بهم نگفته بودی رو سرت دوتا شاخ داری.
-خب، در حقیقت، این تنها چیزی بود که ازت پنهان کردم.

از بین‌م ببر

هیولای من بشو. توی سیاه‌چال قلعه‌ت زندانی‌م کن. وادارم کن دوست‌هام رو لو بدم. به‌خاطرش هر شب شلاق‌م بزن. با من این کار رو بکن. از پله‌ها‌ی مرطوب بیا پایین. سکسی‌ترین لباس‌ت رو تن کن. بازهم شلاق‌م بزن. از روبه‌رو. من دوست‌هام رو لو نمی‌دم. بازهم بزن. بازهم. بازهم.

اسیرم کن

من رو به حافظه‌ی سخت‌ت ببر. نذار بیام بیرون. هرچه‌قدر هم خود رو به دیوارهای کلاسترها زدم، نذار از اون‌جا رها بشم. با من این کار رو بکن. هر روز بترسونم که پاک‌م می‌کنی. آره! هر روز من رو بترسون. هر روز. هر روز.

دانلودم کن

من را از توی بلاگ‌م برای خودت دانلود کن. نصب‌م کن. اجرام کن. بذار توی کامپیوتر تو تنها نسخه‌ای باشم که وجود داره. بذار با حرکت نشان‌گرت روی صفحه، خودارضایی کنم.
دانلودم کن. نمی‌تونم تو این دنیا بمونم. الان این‌کار را بکن. الان. الان.