متنفر از شنبه ها

روز قیامت شنبه خواهد بود.

دایره

در کدام شیشه‌ی مربا هستی؟

هویج؟ تمشک؟ آلبالو؟

کدام طعم تویی؟

توت‌فرنگی؟ انجیر، یا هلو؟

طبقه‌ها و ردیف‌ها را نگاه می‌کنم و عجیب‌ترین طعم‌ها و جدیدترین ترکیب‌ها را مزه می‌کنم.

یکی‌شان باید مزه‌ی تو را بدهند. یکی‌شان باید طعم آب دهان تو را وقتی قبل از خواب، شربت شیرینی نوشیده‌ای و به من گفته‌ای که خسته‌ای، وقتی که روی بستر نرم خزیده‌ای و در خوابیدن به پهلوی چپ یاراست تردید کرده‌ای، چراغ‌ها را روشن‌کرده‌ای و چشمان‌ت را بسته‌ای، یکی از جوراب‌هایت را در نیاورده‌ای و جای نیش پشه‌ای را روی ساق پا خارانده‌ای، و به صداهای غیرعادی شکم کوچک‌ت به‌خاطر نوشیدن زیادی آب گوش کرده‌ای و بین خواب و بیداری، رودخانه‌ای را دیده‌ای که تا کمر توی آن فرورفته‌ای و دنبال ماهی‌ای می‌کنی که دارد شبیه ماری می‌شود که می‌خواهی از آن فرار کنی ولی باز به دنبالشی و مار به دورت پیچیده و از خواب بیدار شده‌ای و ترسیده‌ای ودیده‌ای که عرق کرده‌ای و من‌را صدا زده‌ای که نبوده‌ام و دوباره صدا زده‌ای، چراغ سوخته را روشن و خاموش کرده‌ای. در یخچال را باز کرده ای و شربت شرینی بیرون آورده ای و هنگام نوشیدن روی سینه ات ریخته‌ای. پشه‌ی پیری ساق پایت را نیش زده و تو به رخت خواب بازگشته‌ای تا بخوابی و در خوابیدن به پهلوی چپ با راست تردید کرده‌ای، چراغ‌ها را روشن‌کرده‌ای و چشمان‌ت را بسته‌ای، یکی از جوراب‌هایت را در نیاورده‌ای و جای نیش پشه‌ای را روی ساق پا خارانده‌ای، و به صداهای غیرعادی شکم کوچک‌ت به‌خاطر نوشیدن زیادی آب گوش کرده‌ای و بین خواب و بیداری،...