-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 19 آبانماه سال 1398 02:55
من هنوزم زندهام
-
ترس
یکشنبه 25 بهمنماه سال 1394 22:35
شماره ت را میگیرم و منتظر می شوم در دلم هزار اسب سوار، مسابقه را شروع می کنند بعد از مدت ها جدایی صدای تو چه طور خواهد بود؟ هرشب خواب می بینم که شماره ت را می گیرم و تو آنقدر مهربانی که می توانم لبخندت را از پشت تلفن حس کنم می گویی که می دانی من پشت خط هستم ازم می خواهی حرف بزنم و من با این که اسمت را فریاد می زنم اما...
-
تکثیر
دوشنبه 9 شهریورماه سال 1394 02:47
مجری همهی شبکههای تلویزیونی تویی فروشندهی همهی مغازههای شهر تویی هر ماشینی که از کنارم رد میشود تو رانندهش هستی هر دری که باز میشود تو از آن بیرون میآیی در هر پیادهرویی که راه میروم هزاران هزار تو وجود داری تنه میزنی و رد میشوی میخواهم دنبالت کنم به تو برسم دستت را بگیرم ولی نمیدانم کدام یک از تو دستان...
-
تکثیر
دوشنبه 9 شهریورماه سال 1394 02:47
مجری همهی شبکههای تلویزیونی تویی فروشندهی همهی مغازههای شهر تویی هر ماشینی که از کنارم رد میشود تو رانندهش هستی هر دری که باز میشود تو از آن بیرون میآیی در هر پیادهرویی که راه میروم هزاران هزار تو وجود داری تنه میزنی و رد میشوی میخواهم دنبالت کنم به تو برسم دستت را بگیرم ولی نمیدانم کدام یک از تو دستان...
-
گمشده
یکشنبه 26 بهمنماه سال 1393 19:16
دوستانت تو را به یاد نمیآورند معشوقهایت نامت را فراموش کردهاند بوسههایت از یاد رفته است خانههایی که زندهگی کردهای، پیدا نمیشوند در هیچ بیمارستانی در هیچ قبرستانی نامی از تولد و مرگ تو نیست تو جایی در این دنیا زندهگی میکنی که هیچ راهی به آن وجود ندارد حتا گوگل هم تو را پیدا نمیکند ولی من صدای خندهت را...
-
جستوجوی تاریکی
دوشنبه 31 شهریورماه سال 1393 02:54
در سبد داروها دنبال دارویی میگردم پیدا نمیکنم می خواهم شعری بنویسم شاید آرام شوم نمیتوانم دفتر تلفنم را مرور میکنم شمارهی دوستی را میگیرم میپرسد چیزی میخواهی بگویی؟ میگویم نه نه، همین فقط احوالپرسی دلم بلیط شهر دوری را میخواهد جایی که نشانهای از تو نیست جایی که مردم به زبان دیگری حرف میزنند و توهم حضور تو...
-
ابر اردیبهشت
شنبه 2 فروردینماه سال 1393 23:27
تلفن را برمیدارم و شمارهت را میگیرم صدای تو از پشت گوشی؛ ابر اردیبهشت ماه است صدای تو بالشی مخملیست، باید بغل کرد و خوابید و در این خواب باید از اعترافی گفت که پیش از این بارها انکار شده در نبرد دنیا با دل ما ما برای دشمن جنگیدهایم اما شاید حالا وقت اعتراف است تلفن را برمیدارم و شمارهت را میگیرم خط تو جواب...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 20 بهمنماه سال 1392 05:54
هروفت کمبرند نمیبندم و به باقی رانندهها نگاه میکنم، میبینم همشون کمبرندشاون رو بستهن. هروفت کمبربند میبندم و باقی رانندهها نگاه میکنم، میبینم حتا یکیشون هم کمربندشو نبسته. چرا اونا هیچوقت واسه بستن کمبرند با من هماهنگ نمیکنند ؟
-
باغ آلبالو
جمعه 22 آذرماه سال 1392 03:43
هزار درخت زمستانی با صدای خندهی تو میوه خواهند داد مثل دعوتی به یک عیش ناب از صدای خندهی تو، آوای کوبهی هزار طبالزن مست به گوش میرسد
-
خیلی ممنون از راهنمایی
سهشنبه 21 آبانماه سال 1392 03:42
کنار خیابون نگه داشتم تا از چند مرد چهل و چند ساله که کت و شلوار پوشیده بودند و باهم حرف میزدند آدرسی را بپرسم. من: ببخشید از اینجا چهجوری برم اتوبان آزادگان جنوب؟ یکی از اونها: کجا میخای بری؟ من: آزدگان جنوب. اون: آخرش کجا میخای بری؟ من: سه راه افسریه. طرف تسبیح توی دستش رو چرخوند به ماشینهایی که از پشت سرم...
-
F2
سهشنبه 21 آبانماه سال 1392 03:40
توی اتاق استراحت خابیده بودم که صندوقدار اومد و با لهجهی تاتی خودش گفت: -بولند شو! بولند شو F2 اومده. بولند شو ماشینتو بردار. گفتم یا ابالفضل F2 چیه اومده الان از رو ماشین رد میشه ورق ش میکنه. باز خوبه F4 یا F5 شون رو نفرستادن. رفتم تو حیاط بیمارستان نگاه کردم دیدم خبری از هیچ ماشین یا هواپیمای عظیمالجثهای نیست....
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 27 شهریورماه سال 1392 07:55
اگر تابستانی بی بوسههای تو سر شود حتمن زمستان بوده تقویم اشتباه کرده
-
ویترین
یکشنبه 23 تیرماه سال 1392 19:37
هیچوقت با دختری مثل تو نبودهم ولی دلم خواسته که باشم بدون مغز کوچولو شیطون با چشمهای هیز که انگار پسرها رو برهنه میبینه لاک ناخونها، کفشهای پاشنهبلند، برندهای لباس، خریدهای آخر هفته مهمترینهای زندهگیش باشن ولی از رویای پرواز حرف بزنه از هر دیوونه بازی ممکن از دزدیدن ماشین پلیس تا کشف یه قارهی جدید از...
-
تابستان آغاز است
جمعه 23 فروردینماه سال 1392 03:16
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 تابستان به هم میرسیم پاییز جدا میشیم زمستان عکسهای هم رو پاک میکنیم و بهـار از بدیهای هم برای دوستامون میگیم تا تابستان که دوباره همدیگر رو اتفاقی تو خیابون میبینیم آویزون هم میشیم و میریم یه جا میشینیم و خبرهای لوس تازه رو رد و بدل...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 12 بهمنماه سال 1391 07:57
موهایم از کمبود ویتامین ب5 رنج میبرند. لبهایم از کمبود بوسههای تو. امروز داروخانه بودم؛ گفتند نایاب است، مشابه را پیشنهاد کردند. خودشان هم میدانند مشابهها مثل اصلی نخواهند شد.
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 4 بهمنماه سال 1391 00:05
دختره بیکاره بعد هر پسری رو باهاش میبینی، میپرسی کیه، میگه همکارم.
-
Morris Albert-Feelings
دوشنبه 13 آذرماه سال 1391 03:18
فیلها، Feelings, هیچچیز بهتر از آنان نیست nothing more than feelings , همواره سعی میکنم عشقم را به آنها فراموش کنم trying to forget my feelings of love . اشکی از صورت پهنشان فرومیغلتد Teardrops rolling down on my face , ببین چهطور خرطومشان تنها همدردشان است trying to forget my feelings of love . فیلها، آه......
-
فرار به تاریکی
یکشنبه 16 مهرماه سال 1391 03:35
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 دستی که از تو گرفتم مثل لبانت، همیشه در فرار از دست من برای غایبی آن سوی خیابان دویده شاید خاستهام لبانت را پاره کنم فوارهی خونش را بمکم شاید خاستهام دستت را بشکنم استخوانش را بیرون بکشم /که همیشه خواستهای به تاریکی خیابانی بدوی که خانهای...
-
هزار اقیانوس One Thousend Oceans از توری آموس Tori Amos
پنجشنبه 16 شهریورماه سال 1391 07:32
These tears I've cried این اشکها را من گریستهام I've cried 1000 oceans هزار اقیانوس گریه کردهام And if it seemsI'm floating in the darkness و اگرچه گویی در تاریکی شناورم I can't believe that I would keep . Keep you from flying هرگز باورم نیست که میتوانستم تو را از رفتن باز دارم And I would cry 1000 more...
-
بینی عملکردهی تو
چهارشنبه 11 مردادماه سال 1391 07:34
تازه از فروشگاهی بیرون اومده، حراجی برند روبهرو چشمش رو میگیره. پاکتهای خرید دستبهدست میشن. موبایلش زنگ میخوره. دوست پسرشه: -کجایی؟ -کجام؟ همیشه کجام؟ خرید... میدونی که چرا میپرسی. -کی برمیگردی؟ -هروقت مغازهها ببندن. -گفتی زنگ میزنی، نزدی. -چی؟ برق یک جفت کفش پاشنه بلند لیمویی چشمش رو میگیره. آف خورده؟...
-
من تابستان تو پاییز
یکشنبه 25 تیرماه سال 1391 04:28
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 به دنبال تو هزار تابستان را عبور کردم در هیچ کدام نبودی سیل آمده تو را برده برده در پایـیز دفن کرده آوار تو را جا گذاشته جا گذاشته در تابستانی که جستوجوی بیپایان تو را آغاز کردم به دنبال تو هزار سیل را پارو زدم در هیچ موج نبودی غرق شدهای،...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 30 فروردینماه سال 1391 21:55
دخترا وقتی دماغشونو عمل میکنن اخلافشون عوض میشه. پسرا وقتی میرن بدنسازی!
-
برزخ
یکشنبه 27 فروردینماه سال 1391 17:49
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 به یک دست خنجر و به یک دست مرهم داری نیمی از صورتت میخندد مهربانی نیمی نیش میزند خشمگینی چهطور میتوانی اینقدر بیرحم، اینقدر مهربان باشی؟ چهطور میتوانی بوسهای پس از دشنام بدهی؟
-
امیرحسین صبوری
یکشنبه 13 فروردینماه سال 1391 02:32
کسی که باور نمیکند پس خودت بیا و اعتراف کن بیا بگو که این دروغ سیزده بوده که زندهای و جایی ما را نگاه میکنی و میخندی هر صبح خوشحال رهایی از کابوسی هولناک بیدار میشویم میگوییم: چه خواب بدی بود! اما این تنها یک لحظه است لحظهای که تو در آن صحیح و سالمی و هیچ اتفاق بدی برایت نیفتاده حالا اگر همهی آدمهای دنیا را...
-
فاصله
چهارشنبه 26 بهمنماه سال 1390 04:27
فاصلهی بین لبهای ما از ریشهی درختان، تا نوک برگهاست از کویر لوت تا دریای خزر از سیارهی پلوتون تا خورشید است فاصلهی لبهای ما از همدیگر هزاران سال نوری است از دستان مادر به خاک رفته تا دستان فرزند از دوندهی زمینخورده تا سکوی قهرمانیست بین لبهای ما تاریکی هزار اقسانهی پلید و بد است روشنایی هزار فانوس دریایی...
-
و به تو فکر میکنم از تانیتا تیکارامAnd I think of you: Tikaram
چهارشنبه 12 بهمنماه سال 1390 06:20
شب فرا میرسد Night is falling به تو فکر میکنم I think of you قدمزنان به خانه میروم I’m walking home به تو فکر میکنم I think of you And as he calls me, yes I do و هنگامی که صدایم میکند، آری به تو فکر میکنم I think of you How you doing چه میکنی؟ ? I think of you به تو فکر میکنم وقتی همدیگر را ترک میکنیم As we...
-
بازگشتن
چهارشنبه 5 بهمنماه سال 1390 00:53
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 شلوغی کدام میدان دست ما را آرام ارام از هم جدا کرد؟ کجا دیگر دنبالت نیامدم؟ ماندم تا تبخیر شدی کدام خیابان پرهیاهو همدیگر را گم کردیم؟ به چشمهای کدام مدل تبلیغاتی خیره ماندم تا هوا تاریک شد؟ تا تو به هوا رفتی و تنها به خانه بازگشتم
-
Low Battery
جمعه 16 دیماه سال 1390 04:32
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 از وقتی که یادمه باتری تو همیشه نصفهنیمه بوده. و همیشه دنبال کسی بودی که اونو واست شارژ کنه همیشه هم اون یه نفر، پر نکرده ولش کرده باتری تو هیچ وقت شارژ نمیشه (خرابه) باتری تو همیشه خراب بوده باید اینجور باتری ها رو از همون اول دور بندازن نباید بگذارن بمونن و...
-
حسود
شنبه 19 آذرماه سال 1390 21:11
من و تختخوابم توی رابطهی عمیق عاشقانه با همیم و دیگه برام روشن شده که ساعت زنگدارم به این رابطه حسودیش میشه.
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 1 آذرماه سال 1390 19:45
اینقدر با آب پرتقال قاطی کردیم که دیگه نمیتونیم خود آب پرتقال خالی رو هم بدون مزه بخوریم.