گم‌شده

دوستانت تو را به یاد نمی‌آورند

معشوق‌هایت نام‌ت را فراموش کرده‌اند

بوسه‌هایت از یاد رفته است

خانه‌هایی که زنده‌گی کرده‌ای، پیدا نمی‌شوند

در هیچ بیمارستانی

در هیچ قبرستانی

نامی از تولد و مرگ تو نیست

تو جایی در این دنیا زنده‌گی می‌کنی

که هیچ راهی به آن وجود ندارد

حتا گوگل هم تو را پیدا نمی‌کند

 

ولی من صدای خنده‌‌ت را هرروز به یاد می‌آورم

و مثل باور گالیله از گردش زمین

باور دارم که وجود داری

شاید خیابانی که من را به تو می‌رساند

هنوز ساخته نشده

شاید تلفنی که باید شماره‌ت را بگیرم

هنوز اختراع نشده

شاید باید برای پیدا کردن تو، گم شوم

شاید

نمی‌دانم



نظرات 5 + ارسال نظر
mary دوشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 06:06 ب.ظ http://http:thedark-lady.blogsky.com

عالی بود

muska چهارشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 07:05 ب.ظ http://gali.com

I think that in the discussion of natural problems we ought to begin not with the Scriptures, but with experiments, and demonstrations.
Galileo Galilei

R

بهار موچول سه‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 10:56 ق.ظ

بوی مرا نمیدهد, شعر غم انگیز تو
شاید منم گم شده ام, در صفحات دفترت..

[ بدون نام ] یکشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1394 ساعت 08:50 ب.ظ

گاهی به اینجا سر می زنم از سر بغض
با آن آرزوها مجله داستانگو که داشتیم.
با آن رفاقتها و دلخوشیها و دلدادنها که به فنا رفت
گاهی نمی دانم چه بر سر ما آمد
ما که بهترین بودیم و مردیم

امیر یکشنبه 21 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 12:29 ق.ظ

بنویس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد