ترس




شماره ت را میگیرم

و منتظر می شوم

در دلم هزار اسب سوار، مسابقه را شروع می کنند

بعد از مدت ها جدایی

صدای تو چه طور خواهد بود؟



هرشب خواب می بینم که شماره ت را می گیرم

و تو آنقدر مهربانی که می توانم لبخندت را از پشت تلفن حس کنم

می گویی که می دانی من پشت خط هستم

ازم می خواهی حرف بزنم

و من با این که اسمت را فریاد می زنم

اما صدای سم اسب های مسابقه نمی گذارند صدایم را بشنوی

 


تلفنت بوق می خورد

گوشی را بر میداری

صدای تو آن سوی خط

سرحال و پرتوان است

مثل صبح روزی که اولین بار دوتایی به سفر رفتیم

شاد و منتظر است

صدای تو

فریاد سوارکار قهرمان است



انگار نه انگار که کسی از زنده گیت کم شده است

انگار نه انگار که جدایی، اندوه می آورد

انگار که این قصه فقط برای من بد بوده

انگار که فقط اسب من در مسابقه مرده

و به گردن تو مدال طلا آویخته اند