مرحله‌ی پنج‌م از پروژه‌ی نم‌ناک کردن

-برو گم‌شو، دیگه نمی‌خوام قیافه‌ت رو ببینم، تو فقط منو برای چیز می‌خواستی...
-چیز چیه؟
-خودت بهتر می‌دونی.
-آهان، از اون کارا؟
-خفه‌شو بی‌حیا.
-خب، من که اینو از اول‌ش بهت گفتم، خودت باور نکردی.
-تو فقط گفتی می‌خوای مرحله‌ی چهارم پروژ‌ه‌ی نم‌ناک کردن رو نشونم بدی.
-مگه تو داستان‌گوو نمی‌خونی؟
نظرات 7 + ارسال نظر
روشی پنج‌شنبه 20 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 02:15 ق.ظ

مثل اینکه فقط گفتنش بی حیائیه چون گویا عملش که انجام هم شده خیلی طرف رو ناراحت نکرده!

moh3n پنج‌شنبه 20 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 08:09 ق.ظ http://www.digitalkelk.persianblog.com

جالب بود... بعد از نم ناک کردن داستانگوو خواندن حکم خشک کردن دارد؟!

رضا پنج‌شنبه 20 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 12:20 ب.ظ http://www.marzban.persianblog.com

آقا منم چیز میخوام!!.........................؟..........نه بابا منحرف منظورم پنیره D:

شادی پنج‌شنبه 20 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 01:00 ب.ظ http://dokhtaryaznaslesevom.persianblog.com

از این پروژه ها هنوز سر در نیاوردم . منتظر نوشته ی بعدیت هستم . / آپدیت کردم . / ممنون که سر میزنی . /موفق باشی . تا بعد ...

شاهین پنج‌شنبه 20 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 01:41 ب.ظ http://www.aglassofwine.persianblog.com/

سکوت میکنم .... ۲- ۳ تا از یادداشتات رو خوندم ....

چراغ خاموش جمعه 21 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 06:12 ب.ظ http://bordar.persianblog.com

سلام. تعداد متوسط نظرات==۶ . منتظر مرحله‌ی ۷امیم!

شقایق ( بربادرفته ) شنبه 22 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 12:21 ق.ظ http://shaghayegh.persianblog.com

من نخوندما .... فقط کامنت گذاشتم ... خودت گفتی نخون ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد