داستانگو دو را برای کاربران اینترنتی که شاید حوصله و وقت کمی دارند راه انداختم، با این هدف که هرکس وبلاگ را باز میکند، دستکم یک مطلب را بخواند.
داستان گو نام نشریه ای بود که به همراه دوستانم در تهران به راه انداخته بودم. ولی پس از دوشماره چاپ از فعالیت بازماند.
This is khosro nakhaei's Page.
I'm a Persian Writer, translator and photographer.
Dastangoo, was the name of a magazine that I published in tehran somedays.
ادامه...
احمق خرفت٬ نتونستم تو پرشین بلاگ برات کامنت بذارم. با اون داستانای کثیف و مزخرف. آدم بیادب و بیشعوری مثل تو که با این وقاحت این اراجیف رو تو این زمونه مینویسه٬ جاش توی سطل زباله ست. داستانهای پرت و پلا٬ بدون حتی کوچکترین بار فرهنگی مثبت!!!!!!!!!!!!!!!!
i cant undrestant ... excuse me sir.
its mine
احمق خرفت٬ نتونستم تو پرشین بلاگ برات کامنت بذارم. با اون داستانای کثیف و مزخرف. آدم بیادب و بیشعوری مثل تو که با این وقاحت این اراجیف رو تو این زمونه مینویسه٬ جاش توی سطل زباله ست. داستانهای پرت و پلا٬ بدون حتی کوچکترین بار فرهنگی مثبت!!!!!!!!!!!!!!!!
من کلا باهاش ارتباط برقرار نتونستم بکنم!مخصوصا «خربزه در دهان نکن» که واقعا نمی فهمم...موفق باشی
منم هیچی نفهمیدم.میشه یه توضیحی بدی از خماری دربیایم؟
درصد الکل بالا بوده اور دوز شده بیچاره