راستی، دوباره دیدم‌ت

فراموش ‌شدم با ژله‌بازی‌های بی‌شمار روی پشت‌بام، کنار کولرهای روشن و آنتن‌های ماه‌واره با دختر واحد روبه‌رویی؛ آن‌جا که زیپ‌ها، آرام باز می‌‌شوند. -نمی‌تونی بفهمی؟ در خیانت غرقم، تا کمر.
نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] پنج‌شنبه 4 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 04:01 ب.ظ

کیرم رو بخور

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد