باید به دنیا می‌آمد

اشرف‌خانم به مادرم گفت: زود یکی‌دیگه حامله شو، این قیافه‌ش خیلی شبیه دخترهاست. بعدی حتمن دختر می‌شه. منظورش از این، من بودم. بعدی‌ای اتفاق نیافتاد و حالا بعد از بیست و پنج سال، مادرم اعتراف می‌کند که واقعاً خوش‌حال است که من پسر شده‌ام. اما در یک‌میلیمتر پشت چشمان‌ش، روشن می‌خوانم که دروغ می‌گوید.
نظرات 10 + ارسال نظر
سرمه پنج‌شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 03:14 ق.ظ http://avayeatash.blogsky.com

یعنی زشت بوده یا خوشگل؟! فکر کنم یه مدلایی شکل گی ها بوده٬ نه؟

شادی پنج‌شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 03:39 ق.ظ

سلام مامانا همیشه پسرا رو بیشتر دوست دارن

فریاد خاموش پنج‌شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 04:11 ق.ظ http://fariadekhamoosh.persianblog.com

حتی ..حتی در تاریکی هم روشن می خوانم که دروغ می گوید ..

مرغ دریایی پنج‌شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 07:34 ق.ظ http://www.behtarineman.persianblog.com

کاش نظر مامان‌ها اینقدر برامون مهم نبود...

پدرام دانش پنج‌شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 12:33 ب.ظ http://pedramdanesh.persianblog.com

سلام .. همه قطعات را خواندم .. مختصر و مفید ... جالب بودند ..

نویسنده جمعه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 03:47 ق.ظ http://nevise.persianblog.com

مادر مادره..

سیاوش جمعه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 05:25 ق.ظ http://sogand-ke.blogsky.com

عجب روزگاریست نازنین...سکوت بهترین حرف است در مقابل این نوشته...اپ کردم..بدرود

غزل... جمعه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 02:00 ب.ظ http://manghazal.persianblog.com

قشنگ بود.

سیمین دوشنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 01:39 ق.ظ http://siminyektaii.persianblog.com

خوب/خیلی.

تاها پنج‌شنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 01:37 ق.ظ http://marhamha.persianblog.com

تو هم کم شبیه دخترا نیستی...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد