داستانگو دو را برای کاربران اینترنتی که شاید حوصله و وقت کمی دارند راه انداختم، با این هدف که هرکس وبلاگ را باز میکند، دستکم یک مطلب را بخواند.
داستان گو نام نشریه ای بود که به همراه دوستانم در تهران به راه انداخته بودم. ولی پس از دوشماره چاپ از فعالیت بازماند.
This is khosro nakhaei's Page.
I'm a Persian Writer, translator and photographer.
Dastangoo, was the name of a magazine that I published in tehran somedays.
ادامه...
به قول این قرتیای لوس و جلف ! یوهو اول شدم ! /// نه بابا اینجوری سنکوپ میکنه باید اول با دو سه تا غیر همجنس خودش سر و کله بزنه بیافته تو خط عشق و سکس و ابرو ریزی و گندش تو روزنامه ها در اومدن و حسابی سرگیجه گرفتن و بعدش دیگه اتوماتیک طرف عملی میشه
سرم درد می کند...این بطری لعنتی هم که تموم نمیشه...انگار که حکم سلطان است که باید انجام شود...ولش کن...روبه رویم رنگهای مختلف می آیند و می روند...اندامی جلوی چشمانم بالا و پائین می رود...باسن گنده اش را برایم تکان می دهد....عین یک سگ بولداگ...بالا پائین...چپ راست...بی تفاوتی مرا که می بیند ساقهای عریانش را به نمایش می گذارد...سرم درد می کند....با انگشت به طرف خود می خوانمش....برق امید و شعف را در چشمانش می بینم...بیا بیا....بیا جلوتر.. جلوتر...تررررررررق....دهانه بطری شکسته را دور می اندازم.....
م.آشنا
دوشنبه 26 مردادماه سال 1383 ساعت 03:19 ب.ظ
به قول این قرتیای لوس و جلف ! یوهو اول شدم ! /// نه بابا اینجوری سنکوپ میکنه باید اول با دو سه تا غیر همجنس خودش سر و کله بزنه بیافته تو خط عشق و سکس و ابرو ریزی و گندش تو روزنامه ها در اومدن و حسابی سرگیجه گرفتن و بعدش دیگه اتوماتیک طرف عملی میشه
سرم درد می کند...این بطری لعنتی هم که تموم نمیشه...انگار که حکم سلطان است که باید انجام شود...ولش کن...روبه رویم رنگهای مختلف می آیند و می روند...اندامی جلوی چشمانم بالا و پائین می رود...باسن گنده اش را برایم تکان می دهد....عین یک سگ بولداگ...بالا پائین...چپ راست...بی تفاوتی مرا که می بیند ساقهای عریانش را به نمایش می گذارد...سرم درد می کند....با انگشت به طرف خود می خوانمش....برق امید و شعف را در چشمانش می بینم...بیا بیا....بیا جلوتر.. جلوتر...تررررررررق....دهانه بطری شکسته را دور می اندازم.....
مسرفش رو؟ یعنی اسراف کاری؟ شاید!!
سلام آقا خسرو... با این مطلبت موافقم مرحله ی اخر هنر ...راستی دلم می خواد نظرتو در مورد رمان نو بدونم؟
خسرو ؟ فکر نمی کنی ۵۰۰با ص باشه نه با س؟
سلام. به نظرم خیلی بده که یه نویسنده غلط املایی داشته باشه!!!!!!!!!!!!!!!( پانصد به پانسد!)
خوب و درست و مفید نوشتی.....