بعد از دو سال چت کردن، بالاخره هم‌دیگر را دیدند:
-خب، پس تو این‌شکلی هستی.
-از من خوشت نیومده؟
-اوم‌م‌م‌م‌م، نه چرا ... اما بهم نگفته بودی رو سرت دوتا شاخ داری.
-خب، در حقیقت، این تنها چیزی بود که ازت پنهان کردم.
نظرات 7 + ارسال نظر
علی بی غم شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 04:47 ق.ظ http://aliakbarabdoli.blogsky.com

سلام
ممنون که پیش منم اومدی
منبع من کتاب قدیمی (کارو) هستش.
مطلب جالبی بود که خیلی وقت ها همینجوری میشه .
اپ کردی خبرم کن
یا حق

شادی شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 06:09 ق.ظ http://shadi1980.persianblog.com

تکراری بووووووووووووووود

مرغ دریایی شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 06:10 ق.ظ http://www.behtarineman.persianblog.com

نگران نباش من‌هم کلی چیزها را ازتو پنهان کردم! کم کم می‌فهمی...

نرمن در ب در شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 11:37 ق.ظ http://ptomt.persianblog.com

خیلی باحال بود...مردم دیگه باید از چتیدن پرهیز کنن...اخر عاقبتش همینه دیگه

شادی یکشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 02:05 ب.ظ http://dokhtaryaznaslesevom.persianblog.com/

خوب بود . ولی تکراری بود !

می نا یکشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 07:24 ب.ظ

من به کسی نمی گم که این تکراری بود ... که دقیقا همین رو اینجا خونده بودم ... حالا ۳ ماه پیش یا یه سال پیشش یادم نیست
ولی شرط می بندم که این کار قدیمیه !!!

شادی یکشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 08:06 ب.ظ http://shadi1980.persianblog.com

ببین این نمی شه که من همش بنویسم بعدش تو نیای بخونی بعدشم اینجا همش تکراری بنویسی این من و عصبانی می کنه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد