داستانگو دو را برای کاربران اینترنتی که شاید حوصله و وقت کمی دارند راه انداختم، با این هدف که هرکس وبلاگ را باز میکند، دستکم یک مطلب را بخواند.
داستان گو نام نشریه ای بود که به همراه دوستانم در تهران به راه انداخته بودم. ولی پس از دوشماره چاپ از فعالیت بازماند.
This is khosro nakhaei's Page.
I'm a Persian Writer, translator and photographer.
Dastangoo, was the name of a magazine that I published in tehran somedays.
ادامه...
ولی تو اصلن بهش فکر نمیکنی، میکنی؟ نه، اصلن بهش فکر نمیکنی. چون همیشه اونی که خیانت کرده، زن تو نبوده. زن یکی دیگه بوده. -غزال؟ امکان نداره. چرا، داره. بدجور هم داره.
khosro nakhaei
دوشنبه 9 شهریورماه سال 1383 ساعت 05:10 ق.ظ
آره خب ! بدبختی همیشه واسه همسایه اس ... / خیلی پیش میاد که آدم شخصآ همون همسایه باشه / اسمش چه ربطی داشت ؟ از غزل بپرسه ؟/اعتراف میکنه مگه ؟ / موفق باشی
پنج خط قصه نوشتی چهار تا خائن توشه / ببین اگه یه کاری میکردی زنش هم خائن باشه به هر خط یه خائن میرسید !
یادن رفت بگم این خیلی قشنگ و باحال بود !
منظور من دقیقا همون یکی دیگه بود که الان خودش خبر نداره قرار بوده بیاد خونه ی ما همونی که الان خودش و زده به اون راه خیلی هم من هنوز عصبانیم ازش
سلام مثل همیشه خیلی زیبا بود لذت بردم امیدوارم تاجر عشق رو فراموش نکرده باشی اگر دوست داشتین یه سری هم به بازار عشق فروشان بزنید بای
بد نبود . بعضی موقع ها چیزایی می نویسی ها.......
مرسی که لینک دادی؛)
بد روزگاری شده