هنوز

مردان شکست‌خورده. داستان‌های پایان یافته. چهل‌سال زنده‌گی، بی‌هیچ موفقیتی. بی‌هیچ نشانی از افتخار روی سینه. نـه. زنده‌گی این‌طور نمی‌ماند مرد. فردا، روزی دیگر می‌آید و دنیایی از موفقیت که منتظر است. نه. پنهانی زن‌ت زیر بالش، گریه نکن؛ مدال‌ها در راهند. فردا می‌رسند. یک‌روز. فقط یک‌روز دیگر صبر کن. یک روز دیگر.
چهل و یک. پنجاه و یک. شست.
شست. آخر قصه‌ایم. مسابقه تمام شد. همه اول شده‌اند. بی‌خودی می‌دوی؛ داورها هم رفته‌اند خانه. ولی… اگر می‌شد. اگر می‌شد یک‌بار دیگر. فقط یک‌بار دیگر مسابقه را از اول شروع کنند. آن‌وقت برنده.. ؟ حتمن. آره، حتمن تو بودی.
اگر می‌شد مسابقه را دوباره شروع کنند…
نظرات 10 + ارسال نظر
امیر بایرنی پنج‌شنبه 26 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 01:08 ق.ظ http://hood.blogsky.com

سلام وبلاگ خوبی داری!!

و جالب مینویسی

موفق باشی وبای

بهاره خلیقی پنج‌شنبه 26 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 02:19 ب.ظ http://mabhot.persianblog.com

و هرگز دوباره ای وجود نداره .....................

محسن. ش جمعه 27 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 02:40 ق.ظ http://digitalkelk.persianblog.copm

به خط پایان که رسید دید همان اول خط است! دور خودش گشته و یکی در جایگاه تماشاچی ها بهش بیلاخ می دهد!

متوهم جمعه 27 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 10:34 ق.ظ http://marij...persianblog.com

هنوز امید هست - حتی آن هنگام که دندانهایت را روی هم فشار می دهی و دانه دانه می شکنند تا درد جان کاهت را لحظه ای فرو شویند ... و مرگ از دریچه ی آرامش - می خزد تو ...

لاله جمعه 27 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 10:56 ق.ظ http://lale.persianblog.com

ما آدم ها همیشه همینطور بوده ایم بعد از باختن به فکر بردن در همان مسابقه ایم! با اینکه می دانیم دیگر هیچ فرصتی نیست .

غزل... جمعه 27 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 01:39 ب.ظ http://manghazal.persianblog.com

اگر مسابقه از نو شروع می شد!!!!!!

آلوچه جمعه 27 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 10:47 ب.ظ http://ghareghurut.blogspot.com

ای کاش احتیاج به این اگرها و یکبار دیگرها نداشتیم...

rezakarimian شنبه 28 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 08:38 ق.ظ http://ghese-goo.persianblog.com

سلام بر داستانگو...خسروی عزیز اول اینکه چرا آن وبلاگت به روز نمی شود ؟ دیگر اینکه یک داستان نوشته ام که حتمن باید نظر بدهی

میمندی پاریزی شنبه 28 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 12:57 ب.ظ

سلام آقای نخعی
من فکر میکنم که این کار حرکت داستانی ضعیفی دارد که نرسیده به پایان تمام میشود و از بین میرود و این را میتوان در شتابزدگی نوشتار و نویسنده پیدا کرد اما رگه های کمرنگی از طرح توطئه که بیشتر شاید در ذهن نویسنده اتفاق میافتد تا نوشته ای که روبروی ماست. به هر حال قلم خوبی داری و موفق باشی

خالد سه‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1383 ساعت 11:08 ق.ظ http://khaledrasulpur.persianblog.com

یکی از زیباترین متن هایی که در این چند ماه خوانده ام. بسیار زیبا بود دوست زیبای من.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد