رابطه

از خسته‌گی خواب‌ش می‌برد ولی او توی تخت‌ش می‌ماند و بدن‌ش را کشف می‌کند. جای کبودی‌های روی بدن‌ش را، که او میکشان نزده، می‌شمارد؛ ده‌تا. سدتا. هزارتا. لمس‌ش می‌کند تا کی او دوباره بیدار شود و ازش بخواهد که...
نظرات 3 + ارسال نظر
خدائی پنج‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 01:44 ق.ظ http://khodaei.blogsky.com

سلام
موفق باشی

عاصی پنج‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 11:20 ق.ظ http://aasi.persianblog

خسرو یه جورایی همه نوشته هات تکراری شد یه سبک نو رو شروع کن اگه دوست داری سکسی بنویسی من به نظرم میرسه که با خودت ور بری بهتره ! نه ؟

هومن جمعه 14 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 04:55 ب.ظ http://mari..persianblog.com

امشب چقدر به بوی خیانت آغشته ام /. لبریز درد - آغشته ی تذویر - شهوت - پول ... /. می دانم که تو حسش می کنی - من هم ... و او که نمی داند - تلفن می زند که نروی خودت را بکشی ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد