علی اخگر درگذشت.
علی اخگر از دوستان من نبود. من او را پس از تصادف رانندهگیش در اواخر مرداد ماه سال گذشته وقتی که در کمای همیشهگیش فرورفته بود، شناختم. اما از این بابت احساس گناه نمیکنم؛ چرا که، آشنا شدن با شاعر ارتباطی با زمان ندارد. چرا که، شاعر وجود ندارد، حتا آنزمان که قلبش میتپد؛ این تنها شعر است که وجود دارد و شعر هرگز به پایان خود نمیرسد، بلکه در جهان آزاد میشود... مرگ علی اخگر بیست و هفتساله در بیمارستانی در اهواز اتفاق نیافتاده، مرگ او آنزمان اتفاق افتاد که کلمات اولین شعرش را مینوشت.
من به
صفحهی او در اینترنت فکر میکنم. صفحهای که هرگز دوباره به روز نخواهد شد؛ کسی که کلمهی عبور را میدانسته، حالا زیر خاک است.
وبلاگ داستانگوو، به احترام شاعر، یازده روز سکوت میکند.
Ә
سلام دوست من. متاسفم. اگرچه نمی شناختمش اما ناراحت شدم... به قول سهراب : مرگ پایان کبوتر نیست... زنده باشی
سلام.متاسفم....خدایش رحمتش کند...بقای عمر با عزت شما
آخ بمیرم!
یعنی باز هم کسی مرده!
شاید راه ورود به «انجمن شاعران مرده» همین باشد...
متآسف شدم.
خسرو جان!
بسیار متاسف شدم. خبر دردناکی بود.
سلام دوست عزیز علی را خوب میشناختم اما خواستم بگویم علی در اهواز نبود علی در شهر کرد بود و چقدر خوب بود اگر متن ایمیلی که من برای مانیها زدم را میگرفتید و سرگذشت علی را و برخورد مسئولین را با این نخبه میفهمیدید
یک دنیا لال به احترام شعرهاش و علی اخگر درگذشت /تلخ بود /.
سلام . اما از دوستان من بود . نزدیک هم و هرچه ژلک باز می کنم می بینم ستاره ای از آسمان ان نیست و ...غم
:( چقدر غم انگیز.....
سلام.تسلیت.پاسخ کامنتت را بیا بخوان.
...................................................................................................................................................................................................