دوچهره

صبح پشت تلفن داد می‌کشی از فکر دیدن‌م دل‌ت آشوب می‌شه و از خوندن مزخرفات وبلاگم به حال استفراغ می‌افتی. اما شب باز شماره‌م رو می‌گیری و می‌گی که توی تخت خالی‌ت بدون من خواب‌ت نمی‌بره.
عزیزم، دوست‌هام به خاطر این کارهات مسخره‌م می‌کنن.
صبح، من کثیف‌ترین جانور زمین‌م
و شب، جذاب‌ترین پسر رویایی
صبح، دروغ‌گوترین رذل حشری
و شب مهربان‌ترین فرشته‌ی آسمانی
صبح، بدترین
و شب بهترین‌م
عزیزم، راهی رو بهم نشون بده تا اونی که واقعن دل‌ت می‌خواد رو از بین حرف‌هات بیرون بکشم. راهی رو بهم نشون بده تا برات جای خورشید و ماه رو عوض کنم.
نظرات 11 + ارسال نظر
هم آوا پنج‌شنبه 30 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 04:23 ق.ظ http://www.hamava005.blogsky.com

سلام
وبلاگتون خیلی عالیه.
موفق باشید.

مرغ دریایی پنج‌شنبه 30 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 09:38 ق.ظ http://www.behtarineman.persianblog.com

اگر ظهر زنگ بزنه تو کی هستی؟ آخر سر به یه میانگین تبدیل میشی.

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 30 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 05:04 ب.ظ

زنها پسرم٬ گربه صفت هستند.تا اون وقتی که اروم نوازششون میکنی ٬ دراز به دراز می افته روی زمین. وقتی می خواهی با اون بازی کنی٬ چنگ می اندازه٬ وقتی پشته گردنشو می گیری و عصبانی می شی ٬ خودشو برات لوس می کنه و خودشو می ماله بهت....... حالا یاد گرفتی؟؟؟

مریم هدایتی پنج‌شنبه 30 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 06:52 ب.ظ

خواب آور قوی . زندگی بدون روز. خودکشی تو . دور انداختن اون. یا الکل و اسید و بی خیالی..............................

شادی جمعه 31 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 02:50 ق.ظ http://shadi1980.persianblog.com

قشنگ بود

همون شادی جمعه 31 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 02:52 ق.ظ

ولی فکر کنم آخرش همدیگه رو بکشین

محمد خورشیدی جمعه 31 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 11:49 ب.ظ http://www.aftaban.persianblog.com

سلام جناب نخعی ی عزیز . کارهای زیباتون رو خوندم . یه چیزی در باره ی داستان هاتون توی نظرم هست که یه روز حتمن بهتون می گم . آفتابان پرشین بلاگ من با بیست قالب کوتاه سپید و آفتابان بلاگ فای من با مجموعه ی غزل خای قدیم ام چشم به راه شما هست . موفق باشید

مانیا شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 08:27 ق.ظ http://www.mania7.persianblog.com

صبح ها که تو خوابی؛ حتما ماجراهای صبح یه کابوسند نه اتفاق واقعی....شب رو باور کن که تخت بدون فرشته مهربان و پسر رویایی که تو باشی خودٍ خود قبرستون هست!

سیاورشن شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 03:36 ب.ظ http://siavarshan.blogsky.com/

سلام ....مثل قدیم ...زیبا ...کوتاه . و غیر منتظره

بارن یکشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 02:47 ق.ظ http://razuramz.persianblog.com

یه سری هم به اینجا زدم. کوتاه... غریب و ترسناک. هوا امشب خیلی سرد است. درست مثل وقتی که نزار قبانی داد می زند «در چشمان تو برف در تموز می بارد.» می ترسم!

محمد دوشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 03:55 ق.ظ

بنام نازنین رایحۀ هستی بخش زندگی .
ای ناشناس درمیان ما ، ای پدرآسمانی .
حال میدانم که چطور مرا از خاک بی مقدار آفریدی ، وبرای خلق من از تمامی نیروها کمک گرفتی ، وبدون هیچ پاداشی تمام نیروهای طبیعت را برای حفاظت از حیات من بکار گماردی ،تا شاید معرفت درک تورا پیدا کنم ، زهی تآسف که من اسیر غرایز نفسانی خود بودم ، از گناهانی که در مقابل دیدگان تو کردم شرمسارم ،هرچه کردم باچشمانی باز بود چون تو از فطرت خود درنهادم قرار داده بودی ومرز بین من با حیوان مشخص بود .
اگر می دانستم مکانی دور از چشم توست ، ازشرم بدانجا پناه می بردم اما چکنم که آسمان وزمین ملک توست وتو خالق من هستی .
میدانم که تو بخشایندۀ بزرگ هستی اما همان فطرت تو بمن میگوید :
چقدر بخشش،وحق هم داری من گناهانم را قبول دارم فقط از تو میخواهم فرصت گناه را از من بگیری واجازۀ خدمت در راهت را بمن ارزانی فرمائی تا در زمان مرگ ، همانطور،
که سر بزیر دارم بگویم ، ای پدر آسمانی من بجز تو کسی را ندارم ... با ترازوی عدالت گناهان مرا نسنج وازمن در گذر .....درگذر ازمن ... که تو بخشایندۀ بزرگ هست.
سانسور حقیقتی تلخ http://h1.ripway.com/pishgooyan/672817-A.zip


برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد