از مردی که مشتی شن برداشته بود و در دست‌ش باد می‌داد، پرسیدم که چه می‌کند؟
-به نظرت ساحل تکراری نشده؟ دارم تغییرش می‌دم.
نظرات 7 + ارسال نظر
مانیا شنبه 2 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 10:20 ق.ظ http://www.mania7.persianblog.com

یاد این افتادم که : اگر از بی نهایت هر عددی رو کم کنیم باز هم بی نهایت میشه!! انگار مدل آرایش شن تو شکل ساحل بی اهمیته هر چند که ساحل شکل از شن ها گرفته...چنگ در قالب چی کردن؟؟؟!!!!مشت بر آرایه های چی زدن؟؟!!!

مرغ دریایی شنبه 2 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 10:52 ق.ظ http://www.behtarineman.persianblog.com

آب در هاون کوبیدن و محیط به کفچه پیمودن...

سارا شنبه 2 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 12:28 ب.ظ

مثل دوست داشتن من نسبت به علیرضا
هر کاری میکنم هیچ فایده ای نداره
نمیتونم این عشق لعنتی رو کم کنم

مریم هدایتی شنبه 2 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 09:55 ب.ظ

نسرین دوشنبه 4 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 12:29 ب.ظ http://nmm53.persianblog.com/

مرده خیلی خنگ بوده حتمن!!خودش تکراری بوده بهتره خودکشی کنه به نظر من

مانیا دوشنبه 4 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 04:54 ب.ظ http://www.mania7.persianblog.com

تو ساحل منی ؛ من مشتی شن...بگو کجایت پهن شوم تا باد مرا نبرد؟ تو ساحل منی ؛ جای گام های این و آن بر تو بر چشمهای من فشار می آورد! تو ساحل منی من مشتی شن ؛ نگفتمت من مشتی شن طلایم ؟!!!!

سعید سه‌شنبه 5 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 03:51 ق.ظ

سلام //// تمام داستانها. مقالات. روایات.مستندات و هر چیزی که نوشتی یک طرف و این دو جمله کوتاه یک طرف// فوق العاده زیبا بود// شاید خودت ندونی که چی نوشتی ولی من و مانیا مطمئنا متوجه ارزش این نوشته شدیم////////

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد