خداحافظ سی ساله‌گی

تمام آن لوازم آرایش را هم که استفاده کنی، پیش بتی هم که بروی، همه‌ی دوست‌هات را هم که راضی کنی، هر غریبه‌ای هم که بگوید، تو بازهم یک مادری. تو ژله‌ی لوندی که جواب تلفن دوست‌پسرهایش را نمی‌دهد، نیستی. نـه. “آینه. آخ، آینه‌ی خراب، چرا هر روز چشم‌هایم بی‌فروغ‌تر می‌شود؟ چرا شیارهای روی گردن‌م ماندگارتر می‌شود؟… ”
هرکسی در عمرش فرصت دارد فقط یک‌بار سی‌ساله شود، و فرصت تو امروز تمام شد. هر سی‌تایش را فوت کن. تولدت مبارک.
نظرات 12 + ارسال نظر
نیلوفر دوشنبه 25 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 02:22 ق.ظ http://jensiyat-e-gomshodeh.blogsky.com

خیلی غمگین بود خیلی درد داشت.

father دوشنبه 25 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 03:15 ق.ظ http://datterenmin.blogspot.com

فرض کن، قد یه دنیا حرف تو دلته. فرض کن، خسته‌ای. فرض کن، یه کوه روی دلته، یه سنگ توی گلوت.

حالا فرض کن، دوستی، دردآشنایی، دیرآشنایی، میاد می‌شینه کنارت. نگاهت می‌کنه، می‌خنده، می‌فهمه خسته‌ای. ازت می‌پرسه، نگران نگاهت می‌کنه...

فرض کن، هزار بار دهن باز می‌کنی که براش بگی. فرض کن، زیر نگاه شکیبای منتظرش، بارها تصمیم می‌گیری که حرف بزنی و ... نمی‌زنی.

اون دوست، اون آشنا، خداحافظی می‌کنه و می‌ره. و تو رو با لبخند دروغینت به جا می‌ذاره. باور کرده و نکرده...

و تو توی دلت، چه حسرتی، چه دریغی هست، که چرا نگفتی...

و چه تردیدی، که چه گفتنی، چه شنیدنی...

وقتی حرفها رو به دوست هم نگی...نتونی که بگی...

هی... فرض کن... فرض کن که قد یه دنیا حرف تو دلت باشه، خسته باشی، یه کوه روی دلت باشه و... یه سنگ، یه سنگ سخت و سخت و سخت... توی گلوت...

پ.ن: خیلی دمده‌س که بگم آخ جون پاییز؟ آره؟... هست که هست! سلام به برگریز هزاررنگ...

:)

فریبا دوشنبه 25 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 12:06 ب.ظ http://hazyanat.blogfa.com

سلام!سلام سی و یک سالگی !متن گیرایی بود!شاد باشی

سارا دوشنبه 25 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 04:03 ب.ظ

واقعا ترس داره
ولی میدونی هر چی سن بره بالاتر همدوره یات هم بزرگتر میشن
اون موقع لذتش بیشتر
او موقع راحت تر میتونی گلیمتو از آب بکشی بیرون
دیگه اسیر یه عشق مسخره نمیشی

مریم هدایتی دوشنبه 25 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 11:28 ب.ظ

خب . زدی تو باقالیا . می نی مال شده حالا درددل.
پست مدرن خوبه .... اما ابتذال نه . این بو گند میده ها.
آقا به پا...............................

سالومه سه‌شنبه 26 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 03:41 ب.ظ http://salomeworld.blogspot.com

من در شروع سی سالگی مادر شدنم را جلوی آیینه همانند ماه گرفتگی زیر گردنم می بینم با این لکه با نمکین تر شده ام

الهام چهارشنبه 27 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 12:04 ب.ظ http://yoohoohoo.persinblog.com

سلام............یه بار سی ساله میشی!یه با ۴۰ ساله میشی..در واقع فقط یه بار به دنیا میای و یه با میمیری!...مبارک!

سیزده بدر چهارشنبه 27 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 09:09 ب.ظ http://13bedar.blogfa.com

سلام خیلی قشنگ بود . و هر کسی هم حق دارد یک بار ۳۱ ساله شود ....

حوت ما پنج‌شنبه 28 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 12:50 ب.ظ http://www.hutema.persianblog.com/

فروغ گفته بود...ای هفت سالگی....

طناز جمعه 29 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 01:30 ق.ظ http://haziyan.persianblog.com

سی روز دیگر تا زندگی باقی ست!

مرغ دریایی جمعه 29 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 08:31 ق.ظ http://www.behtarineman.persianblog.com

مشکل از سی‌سالگی است یا از مادر بودن؟ و یا مزدوج بودن؟ یا متعهد بودن؟

نازنین یکشنبه 30 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 12:28 ب.ظ http://fadaee.persianblog.com

:)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد