قتل در کوچه‌ی شماره‌ی یازده

 

در اتاق تشریح کنار جسد خودم بودم. با دکتره دوست شده بودم. رابطه‌ی خوبی با ارواح داشت.

-و این چیه؟

-معدتونه.

-عحب. همیشه فکر می‌کردم باید کوچک‌تر از این‌ها باشه. این چیه؟

-لوزلمعده.

-اوم‌م‌م‌م‌، جگرم کجاست؟

-ندارید.

-جان؟

-جگر نداشتید. به هم‌این‌خاطر این اتفاق براتون افتاد.

نظرات 6 + ارسال نظر
مانیا چهارشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 02:23 ب.ظ http://www.mania7.persianblog.com

جگرت این جا بود جیـــــــــــــــــــــــــــــــگر جون!!!! جیگرت رو دختر همسایه رو به رویی ، اسم ش چی بود؟ آها سیمین، خورده بود قبلن قبلنا!!!

مانیا چهارشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 02:26 ب.ظ

ای سیمین قاتل ، ای قاتل کوچه ی شماره ی یازده و خورده ای !!ای جیگر خور !!!! ای ای ای ای...

یلدا چهارشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 02:37 ب.ظ

یه Mail بزن بگم جگرت کجاست ( از طرف آقای دکتر) :-))

بکن ننت پنج‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 12:29 ق.ظ

سلام کونی من اومدم تا ننت رو بگایم دیوث جان اون ننه جندت کمتر کس بنویس اینجا
انم می گیره نصفه شبا وقتی میام ای تواتت تا برینم
با سپاس فراوان
بذارننت

... یکشنبه 15 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 12:26 ق.ظ

امان از بی جیگری یا بی جگری...
بد دردیه لامصب!
هم بی جیگری هم بی جگری..
اما نمیدونم کدومش بد تره!!
خدا نصیب نکنه هیچ کدومشو!

مانیا دوشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 02:12 ب.ظ http://www.mania7.persianblog.com

یه سوال؟ چه ربطی به قتل داشته اون وقت؟؟ مثلن چون جگرش رو یه دختری خورده بود (واسه همین جگر نداشته)بابای دختره غیرتی شده و زده تو کوچه ی یازدهم طرف رو کشته؟ یا داستان بهتری برای قتل هست؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد