داستانگو دو را برای کاربران اینترنتی که شاید حوصله و وقت کمی دارند راه انداختم، با این هدف که هرکس وبلاگ را باز میکند، دستکم یک مطلب را بخواند.
داستان گو نام نشریه ای بود که به همراه دوستانم در تهران به راه انداخته بودم. ولی پس از دوشماره چاپ از فعالیت بازماند.
This is khosro nakhaei's Page.
I'm a Persian Writer, translator and photographer.
Dastangoo, was the name of a magazine that I published in tehran somedays.
ادامه...
وبلاگت رو خوندم . از قتل در کوچه شماره ۱۱ خوشم اومد . ولی نقش عدد ۱۱ رو نفهمیدم. درسته که داستان نباید رو باشه ولی خیلی هم گنگ خواننده را به بیراها می بره. خواننده از منظور خاص نویسنده دور می شه. جسارت من رو ببخشید. موفق باشید
خسرو جان سلام خوبی؟ من دوباره برگشتم و ایندفه دیگه می خوام حسابی بنویسم اگه میشه به منم سری بزن و به منم لینک بده مرسی فعلا...........
کتایون
دوشنبه 13 شهریورماه سال 1385 ساعت 09:33 ق.ظ
اقای خسرو میدونم از کامنت خوشتون نمیاد ول یامیدوارم اینو بخونید . چند رو زپیش یه سی دی به دستم رسید که یکی از دوستان لطف کرده بود و یه سری داستان برام توش زده بود . توی گشتو گذار توی اون سی دی یه فایل پیدا کردم که کپی ای از یک وبلاگ بود مال سال هشتاد و دو بدون ادرس و فقط با یک اسم خسرو . فک می کردک وبلاگ یکی از دوستان همون فردی باشه که بهم سیدیو داد . دیشب نشستم و تمام داستان های اون سالو خوندم . برای ادمی که به قول خودش تحصیلات اکادمیک نداره و برا ییه وبلاگ تو سال هشتادو دو عجیب بود . وقتی تموم شد توی دفترچم یادداشت کردم که حتما از اون دوست بپرسم خسروکیه . امروز کاملا شانسی ادرس های مختلفو برای وبلاگتون امتحان کردم و کمال تعجب داستان گو برام باز شد . اصلا انتظار نداشتم که هنوز این بلاگو داشته باشید . اگه ناراحت نمیشید یه کم هم خورد تو ذوقم . یه سر به نوشته ها یسال هشتادو دو خودتون بزنید می فهمید . ببخشید اگه این حرفا براتون مهم نبود و وقتتونو گرفت . ممنون اگه خوندید
ادامه اش اینه:دختره گفت: الکی هستی که باش...مگه من مسخره ی توام؟؟/ این یه مدل
مدل بعدی ش اینه: دختره گفت: مگه قراره عیبی داشته باشه خوب هر کس یه اسمی داره
یه مدل هم: دختره غش غش خندید و گفت: اما من دروغ گفتم اسم من ناتانا ست ، تو چرا این قدر اسم مسخره ای داری...
تازه!!! شما با اجازه ی کی مجذوب دختره شده بودی؟؟؟ اون هم یه دختر با لیوانی در دست...واای واای واای واااااای
اما من جدی ام
پس هم از اون مسخره ترم
هم از تو الکی تر
در این زمینه مانیا رو ریختوندی بهم!
و چه طعم گسی میدهد دهان یک دختر مسخره ....
اصلا عیب نداره ... منم شیوام .
خیلی وقت است که ساکت بلاگت خواندن را به استفراغ های مدامم در بلاگم ترجیح میدهم ! بدجوری با زندگیم اجین شده اند هزیان وارهایت خسرو....
گهگاهی داستانهات شبیه داستانهای خسرو میشود با مزه اس گهگاهی الکی نیستی و خودتی
ببیــــن...
اذیتش نکن!
بعد ۱۲ روز دختره گفت: حالا الکی! الکی الکی نمی خوای این مسخره رو به روزونی
مسخره و الکی بعد هم رخت خواب و لابد بعد هم زرتی عشق !!!!
وبلاگت رو خوندم . از قتل در کوچه شماره ۱۱ خوشم اومد . ولی نقش عدد ۱۱ رو نفهمیدم.
درسته که داستان نباید رو باشه ولی خیلی هم گنگ خواننده را به بیراها می بره.
خواننده از منظور خاص نویسنده دور می شه.
جسارت من رو ببخشید.
موفق باشید
این هم ۱ جوره خب !
من هم داستانگو ام!
وقتی دچار ابتزال بشی تعداد کامنتهات هم بیشتر میشه
همه ی ما همین جوری الکی الکی مسخره ی توییم!!!!!
خسرو جان سلام
خوبی؟
من دوباره برگشتم و ایندفه دیگه می خوام حسابی بنویسم
اگه میشه به منم سری بزن و به منم لینک بده
مرسی
فعلا...........
اقای خسرو میدونم از کامنت خوشتون نمیاد ول یامیدوارم اینو بخونید . چند رو زپیش یه سی دی به دستم رسید که یکی از دوستان لطف کرده بود و یه سری داستان برام توش زده بود . توی گشتو گذار توی اون سی دی یه فایل پیدا کردم که کپی ای از یک وبلاگ بود مال سال هشتاد و دو بدون ادرس و فقط با یک اسم خسرو . فک می کردک وبلاگ یکی از دوستان همون فردی باشه که بهم سیدیو داد . دیشب نشستم و تمام داستان های اون سالو خوندم . برای ادمی که به قول خودش تحصیلات اکادمیک نداره و برا ییه وبلاگ تو سال هشتادو دو عجیب بود . وقتی تموم شد توی دفترچم یادداشت کردم که حتما از اون دوست بپرسم خسروکیه . امروز کاملا شانسی ادرس های مختلفو برای وبلاگتون امتحان کردم و کمال تعجب داستان گو برام باز شد . اصلا انتظار نداشتم که هنوز این بلاگو داشته باشید . اگه ناراحت نمیشید یه کم هم خورد تو ذوقم . یه سر به نوشته ها یسال هشتادو دو خودتون بزنید می فهمید . ببخشید اگه این حرفا براتون مهم نبود و وقتتونو گرفت . ممنون اگه خوندید
مامان ها به بچه شون میگن
<کجایی وقتی خبری ازت نیست لابد داری دسته گل آب میدی >
من هم ... خلم
بچه ها ادرس جدید این دیوث مادر جنده
madarjende.jaghiblog.com
کس ننت
امروز برای اولین بار باهات آشنا شدم
خوب بود تا حدی که همرو سیو کردم بازم برات می نویسم الان باید برم
بای