جایی در پایین

 به زمین نزدیک‌ترم می‌کنی.

من را پایین می‌بری

آن گودال‌های وحشت‌ناک و خیس

نردبان‌های بلند و معلق

می‌ترسم و تو اهمیت نمی‌دهی

می‌خندی و دستم را می‌کشی

می‌گویی که همه‌چیز تمام می‌شود

که بااهمیت سنگین است و فرومی‌رود

و ما باید فرو برویم

و می‌گویی معنی این حرف آن پایین درک می‌شود.

 

به زمین نزدیک‌ترم می‌کنی

من را پایین‌تر می‌بری

تاریکی نم‌ناک

و گرمایی که سرچشمه‌ش پیدا نیست

چشمان‌م باز باشد یا بسته فرقی ندارد

لب‌هایت باز و بسته می‌شود

و یک‌کلمه‌ش را هم نمی‌فهمم

انگار به زبان دیگری حرف می‌زنی

انگار در خواب حرف می‌زنی

می‌ترسم و تکان‌ت می‌دهم

می‌خندی و دستم را می‌کشی

می‌گویی که همه‌چیز تمام می‌شود

که بااهمیت سنگین است و فرومی‌رود

و ما باید فرو برویم

و می‌گویی معنی این حرف آن پایین درک می‌شود...

نظرات 4 + ارسال نظر
a ّFashisT دوشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 12:20 ق.ظ HTTP://FASHISTZ.BLOGSKY.COM

MUST ADD TO UR LINKBOX otherwise KILL
HTTP://FashistZ.BLOGSKY.COM

بهار سه‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 12:23 ب.ظ http://baharp.blogspot.com/

چقدر آشنا بود این حس، این وحشت، این حالت کابوس وار و بی قرار.....و حالت دوگانه بین میل به بالا رفتن و جاذبه سنگین زمین....زمینی که گمان می رود و شاید که معنی برخی از حرفها و مفاهیم براستی در آنجا ادراک شوند....و تناقض میان ان که کدام را می باید از دست داد و به چه قیمتی و کدام را به قیمت کدام ......

goltan سه‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 12:02 ب.ظ http://goltan.blogfa.com

ایجاز گویی ت به پایان رسیده ؟

... حیف

مانیا دوشنبه 10 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 11:16 ق.ظ http://www.mania7.persianblog.com

چه قدر پایین دَرَک می شود؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد