وقتی که بچه بودم مادرم به من میگفت نباید جوهر خودکار از آنطرف کاغذ پیدا شود. هماینطور میگفت نباید کاغذ دفتر لوله شود. اما من دوست داشتم جوهر خودکار از آنطرف کاغذ پیدا باشد و ورق هم لوله شود. دربارهی جوهر اغلب موفق بودم، اما دربارهی لولهشدن، نه. حالا نه دوست دارم کاغذ لوله شود و نه جوهر پس بدهد.
کٍی همهی آنچه دیگران اولها به ما گفتهاند را میپذیریم؟
وقتی داشتم برای پسر کوچکم داستان های اخلاقی می گفتم ،یاد پدرم افتادم و دیدم که چه قدر حتا هم لهجه ام نه فقط هم صحبت!
سلام! .شما را تازه پیدا کرده ام . صفحه ی پرباری دارید. خوش حال می شوم اگر به من هم سری بزنید.
چرا باید بپذیریم؟ پس کی بچگی کنیم برادر من؟!
هیچوقت./ لذتِ تجربه؛ این:ه دماغت به خاک مالیده شود و مزهی خون در دهانت بیاید./
بنر چی شد؟ یادت رفته گمونم!
رو به آینه حرف می زند :
توی گودی چشمهایش ... سیاهی و مرض - موج می زند ... بیچاره گول پیوست مستحکم یاخته هایش را می خورد !