نه جنگ

این سکوت نباید نشانه‌ی رضایت باشد؛

هیچ‌کدام هیچ شرمی نداریم،

و هیچ‌کدام از چیزی نمی‌ترسیم.

پلی نمانده که خراب نکرده باشیم،

و حرفی نمانده که نگفته باشیم.

کسی که عقل را برای رسیدن به تو از بین برده بود،

بدون آن ادامه داده، و بدون آن جنگیده،

و فرسوده شده.

جنگ؟

نه من جنگ نمی‌خواهم.

می‌خواهم تو را تنگ در آغوش بگیرم،

و یک‌دقیقه نفس نکشم.

 

می‌آیی روبه‌رویم می‌ایستی و به چشمانم نگاه می‌کنی.

داد می‌کشی و می‌گویی که امشب من را می‌کشی،

و این‌که مالک تویی و من گوساله‌ای که شیرت را می‌مکد.

توی صورتم می‌زنی و چیزهایی می‌گویی که پشتم می‌لرزد.

با همه‌ی توان با من درمی‌افتی،

و تحریکم می‌کنی که با تو بجنگم.

جنگ؟

نه، من جنگ نمی‌خواهم.

می‌خواهم تو را تنگ در آغوش بگیرم،

و یک‌دقیقه نفس نکشم.

 

آن‌جا؛

می‌توان بر قالیچه‌ای آبی غلتید،

و در آغوش هم،

جز سه کلمه چیزی نگفت.

نظرات 7 + ارسال نظر
مانیا چهارشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 07:32 ق.ظ http://www.mania7.persianblog.com

نه پلی مانده
نه کلمه ای برای خاندن نام مان
نه
نه دیگر من، من م
نه تو ، آن تویی
که فشار سر انگشتان ت بر حلق م هنوز درد می کند
سر انگشتانی برای بوسه برای لمس
نه
نه دیگر من آن من م
نه تو ، تو
کبودی بدن م را نگاه می کنم
نه این کبودی مکیدن های ت نیست
نه
نه دیگر نه من من م
نه تو آن تویی
سرم را که بر دایره ای بر تخت دو نفره می کوبی
تخت آبی تک نفره را برای تنگ در آغوش بودن دل م می خاهد

رند عالم سوز چهارشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 10:12 ق.ظ http://marderend.blogfa.com

اگر به مشا"ور"ه حقوقی نیاز داشتید، روی من حساب کنید!
عریضه می‌نویسیم! آشتی می‌دهیم! طلاق می‌گیریم! مهریه به اجرا می‌گذاریم! آب حوض می‌کشیم! برف پارو می‌کنیم! آش پشت پا می‌پزیم با یک وجب روغن اضافه!! عکس می‌گیریم، جنازه تحویل می‌دهیم!!

رند عالم سوز چهارشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:28 ب.ظ

اونم میشه!

پویا گویا چهارشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 09:18 ب.ظ http://loststage.persianblog.com

سلام.من اومدم.فعلا البته.//جنگ اسبابی ساخته برای اهل قلم.سفرهای به چه رنگینی.اما نه٬من هم جنگ را نمیخواهم٬حتی برای نوشتن.//یا حق

پگول پنج‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 09:16 ب.ظ http://cheshberah.blogsky.com

چیزی حس میکنم که اصلا خوب نیست ..البته اعتراف میکنم نه برای خواندن بار اول نوشته ات .. بعد از دوباره خواندش پس از خواندن کامنت خط موازی ات!..

دیگر سه‌شنبه 19 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 06:03 ب.ظ http://digar.blogfa.com

این شعر احیاناً متعلق به شل سیلور استاین نبود؟ یا احیاناً یکی از دوستان شما قبلاً آن را ترجمه نکرده بود؟ از شما بعید بوده آقای نخعی!!! (حالا چی می‌گی؟)

مانیا چهارشنبه 20 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 03:53 ب.ظ http://www.mania7.persianblog.com

چرا این دوستانت تهمت می زنند؟؟؟؟ تو و این کارها اصلن؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد