گاهی

حرف‌هایی که همیشه ترسیده‌ام بزنی،

حالا دیگر زده‌‌ای.

کارهایی که همیشه ترسیده‌ام با من بکنی،

حالا دیگر کرده‌ای.

و آن‌چه فکر می‌کردم بیفتد از چشم‌م می‌افتی،

حالا دیگر افتاده.

پلی نمانده که خراب نکرده باشیم،

و حرفی نمانده که نگفته باشیم.

ما برای همیشه برای هم بازنده‌ایم.

و با فکری عذاب‌آور درکنار هم خود را شکنجه می‌کنیم.

معلوم نیست با چه دل‌گرمی به چشم‌های هم نگاه می‌کنیم،

و گاهی دست هم را می‌گیریم،

در حالی که نفرت هنوز باقی‌ست؟

 

نظرات 6 + ارسال نظر
مانیا یکشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 01:19 ب.ظ http://mania7.persianblog.ir

زهر مارهایی که فکر نمی کردم را به من خورانده ایD:

منا یکشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 04:50 ب.ظ http://just4ubaby.blogsky.com

Mese inke uro baiad dastgir konan na mano?

احمد زاهدی یکشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 11:39 ق.ظ http://www.ahmadzahedi.blog.com

بسیار عالی بود
موفق‌تر باشی

رند عالم سوز چهارشنبه 14 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 11:08 ق.ظ http://marderend.blogfa.com

عالی بود
علی الخصوص حس و حالش
و افعالش!!

پویا گویا جمعه 16 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 12:23 ب.ظ http://loststage.persianblog.ir

سلام خسرو// خوب بود و مخصوصن آن «ما همیشه برای هم بازنده ایم» اش. ولی من پشت عشق بچه گی ات را خیلی خیلی دوست دارم.//دم شما گرم.// یا حق

jewelnassrin شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 07:48 ق.ظ http://nassrin.blogfa.com

salam
eshgh bachgit manu yad hambazi kudakim andakht ke bi un khurak nadashtam.ama buzurg ke shudam 12 sale ta hala azash cdam miyad unghad ke had nadare ama un hamintor.kamyab bashi.ye p.m khususi ham dari0

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد