بازنگشتنی

تو اویی که در کودکی، وقت بازی کردن از دست‌ش داده‌ایم،

وقتی خواسته‌ایم دست‌ش را بگیریم و تو دست‌ت را به ما نشان داده‌ای که زخمی بوده

و بازی و ما را ترک کرده‌ای و رفته‌ای

و ما حالا به‌دنبالتیم.

در شهر، در روزنامه، در گوگل

دلیل هر سر گرداندن در شهر، هر نگاه خارج از خط، هر ورق زدن مجله‌ی عکس، هر جست‌و‌جوی چهره،

تویی؛

که وجود نداری؛

که در کودکی، وقتی خواب بوده‌ای، با خنده و شوخی زیر خاک دفن‌ت کرده‌ایم.

و حالا، فراموش کرده‌ایم کجا؟

اما چنین چیزی چه‌طور می‌تواند ممکن باشد؟

وقتی کودکان آدم‌ها را خاک نمی‌کنند؟

نظرات 4 + ارسال نظر
دارکوب دوشنبه 21 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:31 ب.ظ http://baghemakhfi.blogfa.com

lممنون منم خیلی مطالب دیگه هم دارم راستی ها

مانیا شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:13 ق.ظ http://mania7.persianblog.ir

شاید هم می کنند/.

salome یکشنبه 3 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 04:49 ب.ظ http://salomeworld.blogspot.com

زنده به گور کرده ایم کودکانمان را به امید خریدن بهشت

محسن اشتیاقی سه‌شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 04:20 ب.ظ

تو نیستی که بیایی و خانه متروک است
به کوچه می زنم
از خانه دور باید شد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد